ققنوس از نو

بخوان ای ققنوس خیالی  من ،
بخوان و هم نوا شو با من ،
بخوان از همان تک روزن بی بدیل دل ،
که معشوق تو چون گدایی ، تشنه ی نوای از دل برآمده ی توست !
تو که سال ها سر به هوا , غافل از من ِ به خاکستر نشسته ،
                             شیدا ترین نوای خود را به سیصد و شصت روزن ،
                                   افسونگرانه به ترانه نشسته ای تا غیر من گزینی !
و من که حتی آینه را بر خود حرام ، تا جفتی جز تو بر خود نبینم !
و خیال همنشینی لحظه ای با تو , چون کبوتری تیز بال در فضای آمالم رامشگری می کند!
بخوان ققنوس خیالی ِ من ,
به همان آهنگ فراموش شده ی دل و از همان روزن عالم بی قراری ها
                           که نامرده ی مدفون درمقبره ی روز مرگی هایت شده است .
بخوان که بال بال زدنت ، رنج این گداخته تپنده ی زیر خاکستر را از فراز کوه آتشفشان عشق به تو ،بر دشت سینه ام جاری میکند و می ترسم نفرین او تر و خشک را با هم بسوزاند !
بدان ققنوس خیالی من ،
         که عشق را چون به صرف چشم بنگری ، بدل هرگز نبینی ؛
و اگر به مقدار قطره ای به دریای دل ببینی ،
                         چون نوح به کشتی ِ عشق از خطا در امانی !!
ققنوس چون نوای دل بشنید سر به زیر انداخت و دیده بر آسمان و ماکیان ِ خوش پر و بال ببست .
بر سجاده ی خاک سجده کرد و نماز شکر بر داشته ی خود تلاوت نمود ؛
در همان حالت زار آنقدر بخواند که سیلاب ِ اشک بر گونه هایش جاری
و خاکستر خیال باطل او شسته شد
و روزنه های کبر و فریب مسدود گشت ؛ جز یکی تا  زلال دل از آن جاری گردد .
چشمه ی عشق ، جوشید و ققنوس چون جفتی برتر از دل نیافت ؛ دل انگیز ترین آهنگ خود را نواخت
        و عشق راستین جاودانه گشت و فضای دل , آکنده از مهر گردید .


پی نوشت :

بخوانید ققنوس از منظر نگاه دوستان عزیز دیگر را :

سهبا  مهاجر ( صهبانا ) ,  عمه طهورا ,  سایه  , رفیق  ,  زهرا زین الدین , امپراطور بهاران , آسمان سکوت   ,   آقا بزرگ  ,  سپیده   ,  فرداد  ,  سپهر 

نظرات 11 + ارسال نظر
طهورا شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:04 ب.ظ

براستی که هر جنبنده ای نوای دل بشنید سر به زیر انداخت...
بسیار زیبا بود و دلنشین
این قسمت آخری شب قدری ست برای خود در دل.
سلام

سلام و خیرمقدم
سر بزیری و متانت نعمتیست که بدنبال آن قرب الهی و اجری بس بزرگ همراه است.
ممنونم از حضور روشنتون
توشه متانت و صبر همراه روزگارتان باد.

فرداد شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:09 ب.ظ

صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی بر نخواست...
سلام مهرداد عزیزم
رقص قلمت به سماع وا می داردم....
آوای ققنوست رو خوب می شنوم و.....
همیشه برفرار و سلامت باشی.

سلام داداش فرداد
تعریف شما منو خجل میکنه ممنونم عزیز...
امید که نوای مرغ دلت با عشق هارمونی داشته باشه
برقرار باشی...

سهبا شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:16 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

عشق را چون به صرف چشم بنگری , بدل هرگز نبینی و اگر به مقدار قطره ای به دریای دل ببینی , چون نوح به کشتی عشق از خطا در امانی ...
شاید باور نکنید , اما بارها و بارها خواندم و لذت بردم و ....
اما برادر , جایی برای کلام نگذاشتید که بگویم , الا اینکه تکرار کنم معانی زیبای کلام شما را و باز بگویم :
چشمه ی عشق جوشید و ققنوس چون برتر از دل نیافت , زیباترین آوازش را برای دل خواند و عشق را و مهر را جاودانه نمود ...

سلام برادر کهکشانی ام . هر بار با مهرپاره ای نو , کهکشان دل مهربانتان را به رخ می کشانید ... و من هر بار بیش از بار قبل , شکر می کنم خداوند را به خاطر حضور مهربانتان .
سپاس بیکران مرا بپذیرید برادرم .

عشق را بیکرانیست به وسعت آسمان و تو چه نیک دانستی . واین عجیب نیست بر هر جنبنده ای زیرا که تو قبل از آسمان پرنده بودی...!!
پرواز دل تو در آسمان تازگی ندارد مهربان خواهر...
درود بر تو .حضورت چلچراغیست در کهکشان......

مریم یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:53 ق.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

بخوان که بال زدنت رنج این گداخته تپنده ی زیر خاکستر را از فراز کوه آتشفشان عشق به تو بر دشت سینه ام جاری می کند و می ترسم نفرین او تر و خشم را با هم بسوزاند
بدان ققنوس خیالی من
که عشق را چون به صرف چشم بنگری بدل هرگز نبینی
سلام مهردادی
و چ زیبا آواز ققنوسی خیالی دل را به گوش جانمان رساندی که همه عشق بود و عشق

و تو چه نیک شنیدی فریاد عشق را و چه خوب تمیز دادی نجوای عشق را در تنهایی خود در این هیاهویی که هر کس به ساز خود عشق را ترانه میکند...
سلام مریم عزیز
سپاس از حضور پر مهرت...

محب شهدا یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:31 ب.ظ http://nejat-yafteh.blogsky.com

و من که حتی آینه را بر خود حرام ، تا جفتی جز تو بر خود نبینم !
چشمه ی عشق ، جوشید و ققنوس چون جفتی برتر از دل نیافت ؛ دل انگیز ترین آهنگ خود را نواخت
و عشق راستین جاودانه گشت و فضای دل , آکنده از مهر گردید .
...............چه غیرتی درعشق دارد ققنوس شما...
چه محکم برسرپیمانش ایستاد ودیدن غیر را برخود حرام کرد...تا اوباشد ودلش...
دلی که می داند تا ابدیت در بندخودش هست...
نمی دانم ...واقعا نمی دانم چه بگویم...
لای کلمات شما آدم کم می آورد....
سلام...

سلام خواهرم
ممنونم از حضور پررنگ و سبزتون

مهاجر یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:07 ب.ظ http://batamegilas.blogfa.com/

ققنوس خیال را پروازی باید تا بیکران جاودانگی دوست ...
تا ماندنی که برازنده ی روح خداست ...

سلام دوست گرامی
بی نهایت زیبا و ستودنی بود آنچه راجع به این موضوع نگاشتید
سپاسگزار لطف شما هستم تا هستم .
از آشنایی با شما و سرای خوبتان بی نهایت خوشوقتم و شاکر
امیدوارم توفیق بهره از آثار خوب شما همواره نصیب گردد
عزت مستدام
و ایام مهرتان بکام .

و این آرزو جز با ابراهیم وار سوختن درراه حق میسر نمیگردد ، سوختنی ناب که مقدمه ی پروازتابیکران هاست.
سلام گرانمایه دوست
حضورتان در کهکشان ، نوربارانیست
هماره سربلند باشید...

مذاب ها یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:04 ب.ظ http://mozabha.blogsky.com

چه خیال انگیز است باورت ای راوی عشق ؛ ققنوس خیالت چه عاشقانه است ! چه خوب است به یکباره در میان شولای سنگین روزمرگی های معمول ؛ آنجا که در لایه های بستر زندگی عشق ته نشین میشود و رنگ فراموشی به خود میگیرد ؛ عشق عزم زایشی دگربار کند و از بستر سکون و کرخت ؛ به آتشی خاکستر شود و از زیر این خاکستر عشقی نو زاد و ملتهب سر برآورد ؛ و دگربار جاری شود در بستر زندگی و پویایی و انگیزه را همچون بهاری تازه بدمد بر اندام پژمرده بودن و زندگی ؛
سلام مهرداد جان
چه زیبا از منظر عاشقانه و عشق ققنوس را تفسیر کشیدی ؛ نگاهت چه زیبا بود بر وجودعاشقانه ی ققنوس ؛ مانا باشی کهکشان عشق.

و تو چه نیک هم نوا شدی با ترانه ی ققنوس ، ضرب عشق در کلام تو جاریست و زمین جفتی برتر از تو بهر خود ندید وقتی که تنها رابط بین تو و او با آسمان ، سجاده ی عشق است ...
سلام سپهر عزیز
حضورت هماره نوید بخش امید است.
سپاسگزارم

سهبا دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:45 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

دلم خواست دوباره بخونم . جواب کامنتهاتون رو هم بخونم , خود کامنتا رو هم !
وقتی هم برادرانه های شما و سپهر و فرداد رو میخونم , حسابی خوشحال میشم ! خدا حفظتون کنه واسه هم و واسه ما !

سلام آبجی
ممنونم از لطف و مهربونی همیشگیت...
خدا شما رو برای ما و خانواده ی عزیزت حفظ کنه...

ر ف ی ق سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:57 ق.ظ http://khoneyekhiyali.blogsky.com

در قلم ِ ناز ِ تو
ای همیشه خوب
جاری است اتش ِ عطشِ ساحلِ جنوب
تنها نه من
که چلچله ها
خو گرفته اند
با گرمی ی هماره ی تو ای همیشه خوب ...
سلام مهرداد جان

سلام رفیق عزیز
ممنونم از لطف و مهربانیت.

مریم شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:54 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

مژده که رسید دعوت دوست
مهمانی دوست وه چه نیکوست
عید رمضان بهار جان هاست
جانی که چنان علی خدا جوست
عید مهردادی هم مبارک
سلام داداش

سلام مریم عزیز
عید شما هم مبارک و طاعات شما قبول درگاه حق انشاالله...

فریناز شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:24 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

یه مکث عمیق تا ادراک کامل موضوع...

الحق که احسنت داره این وصف از ققنوسی که نو می شه
احسنت مهرداد کهکشانی


که عشق را چون به صرف چشم بنگری ، بدل هرگز نبینی ؛
و اگر به مقدار قطره ای به دریای دل ببینی ،
چون نوح به کشتی ِ عشق از خطا در امانی !!

چقدر واژه هاتون قابل تاملن جناب!
دارم فکر می کنم کم سعادتی از منه که اینقدر دیر ققنوسو خوندم

ققنوس کار مشترکی بود که دوستان هر کدام از دریچه ای نو بصورت ابتکاری این افسانه ی زیبا را به زیبایی بسط دادند و جا داره از تک تک این عزیزان تشکر کنم و همچنین از شما که وقت گذاشتین و خوندین
ممنونم از حضورت دوست عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد