گرد ِ دل

 

 

 

...آلبوم خاطرات "آستانه بهار و سال نو " رو که ورق بزنیم...تصاویر امسال گویی فصل پاییز این یادگاری هاست !!کافی ست نگاهی به اطرافمان بیندازیم...نگرانی و دلواپسی..سکوت و بهت زدگی..و بالاخره نگاههایی خالی از شور و شعفهای این دوران..کاملا حس میشه !!...  

پی شعر نوشت این حقیر چکیده ای از پینوشت قلم توانای مامانگار عزیز از وبلاگ زنبیل درویشی هست که دلم نیامد بعد از خواندن آن ، به سادگی از کنار این همه حسن ِ و ریزبینی آن بزرگوار عبور کنم....

نظرات 14 + ارسال نظر
سهبا چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

پرواز پرستوها در خاطرمان گم شد ....

باز هم سلام برادر . چه حیف اگر خاطره پرواز هم در اذهانمان گم شود !کاش این خواب هیچگاه تعبیر نشود !

سلام خواهر
نیتتان اول شدن و....... بود ،یا اینکه بازگشت دوباره ات را میبینیم ؟

سهبا چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:44 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

هی عینک ریبون نشان دهید و دل ما را خون کنید ! ماشاله چند وقت نبوده ام ، خسیس هم که شده اید ! خدا بخیر بگذراند !


سلام...

مریم نگار چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:04 ب.ظ

سلام بر مهرداد آسمانی ...
کاش بلبلان به چمن آواز امید سر دهند تا هیچگاه چنین چیدمانی از واژگان بر صفحه دل کهکشانیان نقش نبندد...
... بیایید دل را سراسر اشتیاق کنیم ...و خاطر را یکسره پرواز...
...ممنون از لطفی که به نوشته این حقیر داشتید..دوست عزیز...
...و سپاس فراوان از محبت تان...

سلام مامانگار عزیز
ممنونم از لطفت ، کاری غیر از وظیفه انجام ندادم...

آرام چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:02 ب.ظ http://www.khialebehesht.blogfa.com

سلام

عاشق قاصدکم.به قول عرفان نظر آهاری هر قاصدکی یک پیامبر است
میدونی اسم قبلی وبلاگم چی بود؟! رهای قاصدک...
با این عکس یاد سه سال پیش افتادم ...

منم اگر آلبوم امسال رو ورق بزنم.فصل زمهریر بوده برام.خیلی سال وحشتناکی بود.اگه در کنار شما همسایه ها نبودم حتمن الان بی احوال بودم.هرچند که این روزام خیلی روبه راه نیستم اما تمرین می کنم برای آرامش

ممنونم که حواست به بهشت خیالیم هست وکاسه ی نذریت همیشه شرمنده م می کنه

سلام آرام عزیز
معلومه در انتخاب اسم سلیقه ی خوب و ید طولایی دارید چون هردوی اونا زیبا هستند..
مقاومتت در برابر مشکلات مثال زدنی ، انسان باید مثل دریا باشه که هر سنگی طرفش پرتاب میشه ، آسیبی بهش نرسه فقط اونارو هضم و غرق کنه...

مذاب ها شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:47 ق.ظ http://mozabha.blogsky.com

پرواز پرستوها در خاطر ما گم شد
در خواب شتر دیدی، ایکاش نمیدیدی...

سلام مهرداد عزیز ، قبل از هر چیز بگوم که این شعر خیلی دلنسین و حال اینروز و روزگار ماست...

اینروزها ، انگار هر دلی حال و هوایش بهاری نیست و یا اگر هست بگونه ایی تصنعی است ، مثل گلهای مصنوعی و درختچه های پلاستیکی ...
مثل لبخندهای مصنوعی و چهره های به سیلی سرخ شده...
چی بگم مهرداد عزیز...
ایکاش وقتیکه بهار می اید و پرستوها میخوانند و سینه به آسمان می سایند ، و زمین میشکفد و عنچه ها میخندند ، دلها هم در حقیقت شاد باشند و هیچ لبخندی تصنعی نباشد و هیچ چهره ایی گلگون از سیلی نباشد ...
خیلی زیبا بود مهرداد جان ... خیلی....

کاش تنها بهار صانع لبخند ها بود...
سپاسگزارم سپهر عزیز...

فرداد شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:34 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

آلبومم را دور انداختم
دیگر کاربردی نداشت....
چشمهایم ...
....
سلام داداش مهرداد
هفته ات به خیر.

سلام عزیز
لطفا محل دورریز آلبومت را به ما بگو بما که از طبیعت سفید پوستان محرومیم ما دوزخیان به تماشای تنها تصویری از بهشت ، قانعیم!

آرام شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:09 ب.ظ http://www.khialebehesht.blogfa.com

ما که از هم توقعی نداریم !!!

فقط قرار است من چیزکی بنویسم و

شما بخوانید و گاهی بخندید و گاهی گریه کنید...

و یک ردپایی بگذارید تا من بدانم که اینجا

توی این برهوت تنها نیستم

و برای خودم حرف نمیزنم!

اصلا" شما هستید که من بدانم حرف هایم

را کسی دوست دارد...

خودم را هم شاید !!!

بعد میگذارم شما حرف بزنید و

من می آیم به گوش دادنتان

جز این که نیست؟ هست ؟!!



ما آدمها همه تنهائیم و آنها که

وبلاگ مینویسند تنهاتر…

و هر چه آن بیرون توی دنیای آدم ها تنهاتر باشیم

اینجا پررنگتریم

بیشتر پی ِدوست میگردیم

بلندتر داد میزنیم



ما، قابل ترحم ترین موجودات این دنیا

پناه می بریم به آدمهایی که نمیشناسیمشان !!!

به رابطه هایی از جنس ِدیتا

از جنس ِفیبرنوری!

و دل میبندیم به لبخندهای یک صورتک زرد رنگ

که فقط گاهی قلبی گوشه اش هست !!!

و دلخوشیم به بوسه های همان صورتک…

با هم میخندیم و با هم گریه میکنیم

به جای چشمهای هم

به مانیتور نگاه میکنیم

و به جای دستهای هم

ماوس کامپیوترهایمان را در دست میگیریم

ما چقدر تنهائیم…

و چقدر ابعاد این تنهائی وحشت آور است…

سپاسگزارم آرام عزیز...

مریم یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:48 ق.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

اجازه میدی سکوت کنم؟
سلام مهردادی
صبح قشنگ دم بهارت بخیر

سلام مریم
از کی تا حالا برا سکوتت از من اجازه میگیری ؟
روزگارت به عطر بهار ...

سهبا یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

گرد دلم را تکاندم ، حالا تصویر دوست شفافتر از همیشه نمایان است و عجیب جای خالیش را در کنارم به رخ می کشاند ....

سلام برادر . خوبین شما ؟!

اتفاقا؛ با خانه تکانی اینروزها هم مناسبت داره، ای کاش تصویر مکدر من دل آسمانی دوست را مخدوش نکنه .
سلام خواهرم...

ANNA یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:13 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

سلام مهرداد
امید که خوب باشی

چثدر قاصدکت رو دوست دارم
واقعا درست گفتی
وقتی یک چیزی رو ادم حتی به خواب می بینه
بی قرارش ممکنه بشه
اما وقتی ندونه که حتی همچین چیزی هست
دیگه فکرش رو هم نمی کنه

مثل همیشه زیبا نوشتی


اگر کارگردان بودم
صدای نفس هایت
موسیقی متن تمام فیلم هایم بود...

سلام آنا
ممنونم که آمدی...
ایروزا همش حرف از سینما میزنی نکنه هوس اسکار کردی

داش سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:38 ب.ظ http://mahdihosein83.blogfa.com/

سلام بهم سر بزن خوشحال می شم

سلام دوست من خدمت میرسم...

داش حسین چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ق.ظ http://mahdihosein83.blogfa.com/

سلام ممنونم سر زدی بازم بیا

فریناز چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:54 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

میدونین به چی فک می کنم؟
به این که ناامید شدن بدتر از امید نداشتنه!

چه خط زیبایی
با نوشته های بدین زیبایی کاملا تطابق داره جناب

انسان زنده باید امیدوار باشه...
ممنونم...

خلوت دل سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:40 ق.ظ http://khalvated.blogsky.com

سپاس

سلام
ممنونم ولی سپاس شما برا چیه ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد