ماهی ِ تنگ بلور

ماهی تنگ بلورم


عاری از هر چه غرورم


گر چه آزادی ندیدم !


لیک سر تا پا سرورم!!


قصه ها بسیار دارم


از قشنگی های دنیا ،


می شود روزی خدایا ، گردد از دریا عبورم ؟


بارها در خواب دیدم ماهی ِ آزاد هستم ،


بر خلاف ِ موج انگار ، ره بدریا می نمودم


یا که چون پروانه بر گل ،


زنگ دل را می زدودم .


باز میبینم همان مستاءجر ِ محبوس ِ آن تنگ بلورم ،


عاری از هر چه غرورم


گرچه آزادی ندیدم ،


لیک سر تا پا سرورم !!!


(مهرداد)


پی نوشت : شعر ماهی تنگ بلور استاد کوروش عزیز آنقدر به دلم نشست که بر آن شدم تا شعری  مرتبط را هر چند در مقابل کار آن بزرگوار از بار ارزشی پایینی برخورداراست را سروده وبرسم یادگارتقدیم آن نازنین نمایم ، برگ سبزیست تحفه ی درویش .


پی پی نوشت : حرف حرف دل ِ دلی خدایی ، دلی بلوری ، دلی مثل ماهی کوچولوی ما که جز به عشق و دوست داشتن به چیزی فکر نمی کنه و دائم شاکر ِ تقدیری هست که خدای عشق براش مقدر نموده و اینو میشه از طوافش روحانیش گرد تنگ بلور فهمید .


در پناه حق باشید .


نظرات 25 + ارسال نظر
سهبا چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:37 ب.ظ

خیلی زیباست برادر . کاش دلمان خدایی باشد . ممنون .

سلام خواهرم
کاش اینچنین باشد .
ممنونم از حضورت مهربان .

فرداد چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:09 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

چقدر لذت بخشه این تاثیر گرفتن ها از همدیگه...
سلام مهردادم
واقعا قلمت را ستایش می کنم...
آزاده باشی همیشه...مثل ماهی اقیانوس....

خوبی وحسن این فضا تاثیر گرفتن از هنر و طرز فکر دوستان هست واقعا" گل گفتی.
ممنونم فرداد در پناه حق باشی.

مریم چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:59 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogfa.com

سلام مهرداد!
سلام منو هم به ماهی کوچک تنگ بلور دلت برسون
بازم میام
فعلا دوری فرسنگی یه عزیز دلمو سخت به خودش می فشارد

سلام مریم همه ما ماهی یه تنگ بلوریم ، که باید فرصت ها وتهدیدهاشو جدی بگیریم، زندگی همینه سخت نگیر.
طفل زمان فشرد چو پروانه ام بمشت
جرم دمی که بر سر گلها نشسته ایم
ما آن شقایقیم که با داغ سینه سوز
جامی گرفته ایم و بصحرا نشسته ایم .

Anna چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

سلام
سر ذوق اومدم
با کارای دیگت فرق داشت
دوست داشتنی بود
و برای روحیه ی خسته ی من ارامش دریا
سپاس

سلام آنا
ممنونم وخوشحال که حداقل بدرد یکی خورد.

Anna چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:19 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

کاش جایی برویم

تابلویی داشته باشد

که رویش خدا نوشته باشد

پایان دلتنگی ها




در آخرین سرقت هنری،
از من ربودی !
لحظه ای که چشمانت را بستی !!

Anna پنج‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:13 ق.ظ http://lapeste.blogsky.com

چــه خوش خیـال است !!
فاصلــه را مــــی گویــم
به خیالش تـــو را از مــن دورکـرده

کوروش پنج‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:36 ق.ظ http://www.korosh7042.com/

شرمنده کردی
که این ناقابل را که تنگ دلش خالی از عشق است را
به مهمانی دریای دلت خواندی
سپاس از تو و مهرت

اختیار دارید استاد عزیز
قابل دل دریایی شما رو نداشت .

مامانگار جمعه 20 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:45 ق.ظ

...کاش ما محبوس شدگان تنگ دنیا هم...مثل آن ماهی قرمز..عاری از غرور..خواب دریا و اقیانوس را ببینیم...تا حس وجد و سرور کنیم..
سلام...خیلی زیبا و شوق آور بود....ممنون...

سلام مامانگار عزیز
سپاس از حضور و نظر زیبات .

آرام جمعه 20 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:16 ب.ظ http://www.khialebehesht.blogfa.com

ماهی همیشه تشنه ام
در زلال لطف بیکران تو ...

به قول اونوریا پرفکت

اگر دل دلیل است ما بنده ایم

پر کن پیاله را کین آب آتشین ،
دیریست ره به حال خرابم نمی برد.
این جام ها که از پی هم میشوند تهی ،
دریای آتش است که ریزم به کام خویش .

شرط اینه که بداددل ها برسیم .
ممنونم .

مهستی جمعه 20 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:23 ب.ظ http://www.mz991.blogsky.com

سلام .

باران

بغض پنجره ای را که

به خورشید بسته بود ،
شست

و در دلش نشست

خورشید غمگین از حبس پنجره بود

اما رعد

از ترساندن کودک پشت پنجره

برق شوق می زد.


شعرت بسیار زیبا بود .

سلام
ممنونم مهستی شعر بسیار زیبایی بود آفرین .

فــــــرهاد شنبه 21 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:58 ق.ظ

مهرداد عزیز
سلام ؛
می خواستم اگه اجازه بدید از شعرتون توی آلبوم جدیدم با عنوان " بیداد " استفاده کنم (البته با رعایت حقوق نویسنده).

ضمناً از اینکه در پاسخ به خانم مریم از اشعار استاد معظم و معزز مرحوم علی اشتری (فرهاد) استفاده کردید ممنونم.

سلام عزیز
ای داد و (بیداد ) از شیطنتای جور وا جور این داداش ما ! باز چه پروژه ی جدیدی در دست اقدام داری ؟ آزادی حتی بدون اجازه .
مراقب خودت باش.

مهستی شنبه 21 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:58 ب.ظ http://www.mz991.blogsky.com

سلام .

در پهن دشت زندگی
باید رفت
تا بی نهایت
و خود را در بی انتهای جاده دید
و با خو د زمزمه کرد
بودن زیباست .

راستی بودن ها زیباست؟


پای در راهی گذاشتم
تا ابدیت باید دوید !
چه هولناکند دره ها
در راستای این راه ،
و مرا به سفره ای بی تو
دعوت میکنند و من ،
مردن را به زجر بی تو بودن،
عاشقانه میخرم
باز میدوم ، باز میدوم !!!
***********************
سلام مهستی ، خسته نباشی .

ANNA شنبه 21 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:27 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

سلام علیکم
اومدم کسی در کهکشان نبود
خالی بود انگار

سلام آنا
ستاره های کهکشان رو به افولند ، تازه ببینم مگه شما پرچمدار نیستی ؟این اشکال به خودت هم وارده !خدا رو شکر حالت هم بهتره دیگه بهانه ای نمی مونه .

بانوی آبان یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:35 ق.ظ http://www.poshtevazheganesokot.blogsky.com/


پرنده به ماهی گفت: سقف قفست شکسته پرواز نمی کنی؟


زیبا بود...

در بن بست راه آسمان باز است ، پرواز باید آموخت .
ممنونم از حضور و نظر زیبایت .

فـــــرهاد یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 ق.ظ

:: پرسید کدام راه نزدیکتر است ؟
گفتم به کجا ؟... گفت به منزل گه دوست .
گفتم که مگر فاصله ای می بینی ،‌
بین دل و آنکس که دلم خانه اوست ؟!!!!

جوی آب باشی یا دریا فرقی نمیکنه ، زلال که باشی آسمون در تو پیداست .
فدای اون دلت که مثل آفتاب گرم و زلاله .

مهستی یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:06 ب.ظ

پشت دیوار دلت جا می خورم
تا حرف های زیبات رو
با گل های یاس بشنوم .
بعد اونارو قاب می گیرم و
به دیوار قلبم می آویزم
تا همه بدونن که
چقدر خوبی !!

ممنونم از حضور سبز و آرومت.

نگاه از صدای تو ایمن می شود.
چه مومنانه نام مرا آواز می کنی ،
و دلت کبوتر آشتی ست
در خون تپیده
به بام تلخ .
با این همه
چه بالا
چه بلند
پرواز می کنی !

ممنونم مهستی از طبع لطیف ِ رنگین کمانیت .

آنا یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:30 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

سلام
مرسی که اومدی
من هنوز هم پرچمدارتم که

نامدگان و رفتگان از دو کرانه ی زمان
سوی تو می دوند هان، ای تو همیشه در میان
در چمن تو می چرد ، آهوی دشت آسمان
گرد سر تو می پرد ، باز سپید کهکشان
هر چه به گرد خویشتن می نگرم در این چمن
آینه ی ضمیر من جز تو نمی دهد نشان .!

ر ف ی ق یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:55 ب.ظ http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

سلام بر مهرداد عزیز
استاد کورش عزیز که نور چشم هستند و شما دوست عزیز که حکم فرهیختگی دارید
شنیدن یک کلام و یک معنا از زبان شما بزرگواران برایم حکم قند مکرر را دارد
خدا را سپاس می گویم به خاطر دوستانی این چنین و تلمذ در محضرشان
شاد و سرزنده باشید

سلام رفیق عزیز
چه سعادتی که آمدی و دل کویری ِ ما را در آرزوی چشمه سار زلال حضورت نگذاشتی . اختیار دارید عزیز من شاگرد مکتب استاد چیره دستی چون شما هستم .
پاییز زمستان گونه ات در سیطره ی آفتاب عشق ، گرم ونورانی باد .

سهبا یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:46 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام . شب و روزتان بخیر برادر . این روزها خیلی دلتنگ می شوم و شما هم که .... چرا سر نمی زنید به خواهر ؟!

سلام خواهرم
روزگار به کام انشاالله ، خدا میدونه که من مرتب سر میزنم ، اگه نظری نگذاشتم بگذارید پای قصور قلم و .... برادر!
***************
گریه نمی کنم
مبادا
آسمان دلم،
یاد تو را از خاطرش ، آب و جارو کند !
چه عجولانه ، سنگدلم خواندی .!!
(مهرداد)

کیارش دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ق.ظ http://miraas.blogsky.com

کسی نیامده دیشب به خواب ماهی ها
توئی که گم شده ای در سراب ماهی ها!
کسی نیامده از اتفاق بعدازتو
به لحظه های غم انگیزناب ماهی ها
رسیده خسته وخالی,نگو گمت کرده
بهارسربه هوا در غیاب ماهی ها
چگونه این همه دوری واین قدر نزدیک
به حال رخوت پراضطراب ماهی ها؟!
نه اشتیاق رهایی,نه شور عصیانی
نه میل موج وتکانی درآّب ماهی ها
چه میشودکه بیایی ودست دریائیت
تلنگری بزندبرحباب ماهی ها؟!



سلام. ممنون از این پست زیبا
برای دوستامم خوندمش
سبز باشید

ماه من رخ بنما ، چهره گشا



عاشقم، از راه دوری آمدم.



آمدم ،با شوق دیدار آمدم



در میان این گذرگاه شلوغ!



کوکبانی چیده ام!



هدیه ها آورده ام زین کهکشان



تا کنم تقدیم رویت مهربان



ماه من چندیست ماهی های ما !



از لعب محروم و زندان منند!!



تا مبادا رقص هاشان گرد حوض



دلبرا عکس تو را تاری تنند!



ماه من هر گه شنیدی ناله ای



در مسیرم شمع ها روشن نما



چون هماره در کبود پر حسود



دام ها افراشتند ، اختر نما!



ماه من اینک منم آواز خوان



میزبانا ،در گشا ، آرام جان .



(مهرداد)
ممنونم از حضورت کیارش جان سلام منو به دوستات برسون .

ANNA دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:30 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

دستم را که میگیری

نبض تو در دلم می ریزد

رهایم مکن

که ساعت صفر

بی تو می میرم

که ساعت صفر

بی تو می میرم !
ممنونم آنا زیبا بود .

ANNA دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:31 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

یعنی خوشم می یاد همه جا باب کردم همه واسه هم شعر می نویسن

شما باب کردید! ؟ اگه به عقب برگردید شاید این موضوع به چند صد سال قبل برگرده

ANNA دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:33 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

کلمه ها در شعر تازه ی تو در طاعون پیچ و تاب خوردند و من باد برده را حیران و سرگردان تر کردند که

واقععععععععا"

مریم دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:33 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogfa.com

سلام مهرداد جونی!
شب عیده مولامون علیه
عیدت مبارک مهربان مهرداد!!! ایشالله به حق این شب عزیز به حق مولا امیرالمومنین هر چی از خدا بخوای بهت بده
و منم برات دعا می کنم دانشگاه رفتن گل پسرتو ببینی
چی بگم دیگه؟

سلام مهردانه
هر چند کمی دیر شده ، عید شما هم مبارک عزیز از دعاتون ممنونم
انشاالله خوشبخت بشین هر چند که مطمئنم هستید چون قلب مهربونی داری و این نهایت خوشبختیه .

ANNA چهارشنبه 25 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:10 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

من همون چند صد سال قبل بودم
مگه یادت نیست

خونه این خونه ی ویرون واسه من هزار تا خاطره داره ،خونه این خونه ی تاریک ، چه روزایی رو به یادم میاره ،
اون روزا یادم نمیره دیوار خونه پر از خاطره بود ،
خونه خونه جای بازی ، برای آفتاب و ماه بود ، پر ِ نور واسه بیداری پر ِ سایه واسه خواب بود !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد