زرد ِ سرد

هنوز می گریم ، 

 

هنوز می نالی 

 

هنوز بیدارم ، 

 

چو شب هراسانی ! 

 

هنوز در این کام ، 

 

جای ِ خنده ای خالیست ! 

 

قصه ی شهرزاد هر شب ، 

 

غصه ای تکراریست ! 

 

رنگ پاییز امسال ، 

 

زرد پر رنگ است !!  

 

جای برگ سبز ، 

 

در کوچه ها تنگ است ! 

 

سقف دل ها اما ، 

 

تکه ای از سنگ است ! 

 

هنوز بیدارم ، 

 

هنوز بیزاری ! 

 

هنوز بیمارم ، 

 

هنوز تیماری ! 

 

هنوز می تازد ، 

 

اسب خیره ی سرما !! 

 

روح پنجره یخ بست ، 

 

از غریبی ِ گرما !! 

 

هنوز می لنگد ، 

 

نیمکت هر شبم تنها !! 

 

ای کاش که برگردد ، 

 

روح بارانیم فردا . !! 

 

 

   (مهرداد )

نظرات 19 + ارسال نظر
فریناز جمعه 21 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:29 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

چه قدر خوب تموم شده بود
ای کاش که برگردد
روح بارانیم فردا

برگا زرد شدن
یه زرد پررنگ
فک کنم تا مسی نشن
تا نارنجی نشن
بارونم نمیاد
فعلا باد داره تازیانه میزنه
بارون مرهمه
میاد که ضماد بشه به تازیانه های باد
حالا حالاها طول می کشه بباره
فعلا ماه زرد پر رنگه

سلام مهرداد کهکشانی
اول می شویم الان فکر می کنم

سلام فریناز
از اینکه آمدی ممنونم
اول و آخر نداره

سرزمین آفتاب جمعه 21 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:36 ب.ظ

روح بارانی ات اگر آمد
صبح فردای سرد پاییزی

باز کن روزن نگاهت را
ای که از عطر خوب لبریزی

عطرخاک و نسیم و نم نم ابر
در سبویم دوباره می ریزی؟


شعرت بسیار زیبا بود عزیز.پر از احساس.پر از تصویر.پر از پارادوکس های بجا. خستگی روز رو از تن و روح آدم درو می کنه یه همچین شعر زلال و دلچسبی

دستت درد نکنه

سلام سرزمین آفتاب
سپاس از حضورت
امید که روحت هماره با ترانه ی باران شاد باشد.

ثنائی فر شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:39 ب.ظ

هنوز بیدارم
هنوز می خندم به خواب دیشب
اما چرا لبخندم خیس است مگر چشم ها هنوز بسته است
سلام و درود مرد کهکشانی را

سلام
ممنونم از حضور و محبتتون ...

سهبا شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:31 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

سردم شد ! مثل سرمای غریب یه عصرگاه پاییز , وقتی زیر باران , خیس می شوی و سرمایی دلچسب تا عمق جانت را می لرزاند ...

تصویرهایی زیبا و بدیع ... زرد و سبز و نیمکتی که تنهایی را به رخ دل می کشد در عصر تنهای پاییزی ...

سلام برادر . دلتان گرم و لبتان همیشه خندان .

چقدر سرد است ،
نگاهت از پشت باور پاییز!
و لبخندت طعم یخمک میدهد
نفرین بر چشم درخت ،
که عکست را از غبار پنجره ام دزدید.!!
................................
سلام

مریم یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:06 ق.ظ

هنوز می گریم
و در میان خنده گاه می خندم
هنوز بیزارم
از تاریکی شبها
هنوز هم قصه می گوید
قصه پر غصه دردها
پاییز هم رنگ نارنجیست
انگار عاش شده این دل

سلام مهردادی
خیلی زیبا و پرمعنا
اینجاش که میگه سقف دلها اما تکه ای از سنگ است
مرسی داداش خوبم

سلام مریم
ممنونم از شعری که برام نوشتی.
آسمان دلت بی سقف و تبسم هرگز از باغ دلت نچکد .

مریم نگار یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:36 ق.ظ

روح پنجره یخ بست ،
از غریبی ِ گرما !!
هنوز می لنگد ،
نیمکت هر شبم تنها !!
ای کاش که برگردد ،
روح بارانیم فردا !!

...مرسی خیلی عالی..!!
سبک این شعرتون متفاوت بود.....
ولی همچنان حس برانگیز و تفکر برانگیز !!
رویای تان همیشه کهکشانی ...



سلام ...مرسی از حضورتون مامانگار عزیز.
رویایتان زرین با خواب های طلایی .

سرزمین آفتاب یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:22 ب.ظ

سلام
محض ریای خالصانه
اون شعر سه بیتی در کامنت قبلیم
به افتخار شما و این پستتون سروده شد !
گفتم که
محض ریای خالصانه !!!

روح بارانی ات اگر آمد
صبح فردای سرد پاییزی

باز کن روزن نگاهت را
ای که از عطر خوب لبریزی

عطرخاک و نسیم و نم نم ابر
در سبویم دوباره می ریزی؟
...........................................
سلام عزیز
سپاس بابت این شعر زیبا
ریا چرا دوست عزیز سراسر صفا و یکرنگیست حضور قشنگت .

پسر روانی یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:29 ب.ظ http://tandyseroya.blogsky.com

تو را چگونه ننوشم که مثل ِ شعر زلالی ...
سلام کهکشانِ راهِ مهر ...

تو را چگونه ننوشم که فراسوی شرابی
........................
سلام گل پسر
حضورت زلال ترین سبک رفاقت است

سهبا یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:30 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

من که اینروزها یه مجنونم , سردم هم که باشد , باز با ریتم کلماتتان به سماع می آید روحم :
هنوز می گریم
هنوز می نالی
هنوز بیدارم
چو شب هراسانی
هنوز بیدارم
هنوز بیزاری
هنوز بیمارم
هنوز تیماری
هنوز می تازد
اسب خیره ی سرما
روح پنجره یخ بست
از غریبی گرما ....

دلم گرما می خواهد ! غربت گرما در این فصل هنوز نه چندان سرد دلم را می فشارد ....
با همه اینها راضیم سرما را اگر باران بیاید ....
به نظرم سرما , تب زده ام کرده ! هذیان ها عود کرده اند دوباره ... بر من ببخشایید ...

سلام .... ( برادر خطابتان می کنم , هرچند پاسخش خواهر نباشد !) روزگارتان آرام و روحتان بارانی , برادر کهکشانی !

متن بسیار زیبایت گرما بخش محفلمان شد اگر چه خوداز سرما رنجوری.
هذیان رو دوست دارم با باران توامان بشه بیشتر !
سلام آبجی عزیز
ایروزا با تغییر فصل خوردن انواع دم جوش معجزه میکنه

سهبا یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:42 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

متن زیبایم ؟ منظورتون کامنته ؟ اون که فقط یه کپی از نوع دل , از روی دست برادر کهکشانیم بود !

بعد, میشه چند تا از اون دم جوش ها رو برامون تجویز کنید لطفا ؟!

چهار تخمه ، آویشن ، گل گاو زبان ،گل بنفشه + یه مشت بال کفشدوزک
2لیوان آب + 10دقیقه ریزه جوش بعد نوش جان
طبعات این معجون :
توی خواب 100 تا کفشدوزک بی بال میبینی هر کدام یه شاخه گل بنفشه به دست در حالی که دارن تخمه میشکونن از کنار گله ای از گاو های یکرنگ رد میشن تا سوار بر برگ های آویشن ساحل سردو به سوی آبهای گرم ، ترک کنند.
.....................
سلام تعبیر این خواب احتمالا گرمابخشه نه (...)

سهبا دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:16 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

دیدن صد تا کفشدوزک بی بال توی خواب , اونقدر غمگینم کرده که باز و باز و باز , یخ زدم !
میشه بالهاشون رو پس بدیم ؟!

ناراحت نباش آبجی اونا بادلشون میپرن و بااین کارشون به ما ثابت میکنن که بال نشان پرواز نیست وبه ما میگن که بدون بال هم میشه پرواز کرد.!!
سلام......

سهبا دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:25 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

سلام داداش .
آخه اون کسانی میتونن بی بال بپرند که بال ندارن ! کسانی که بالشون دلشونه ! ولی پرنده ها و کفشدوزکها بدون بال چطوری بپرند داداش ؟!

آجی سطحی به قضیه نگاه نکن !
میپرن

سهبا دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:43 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

ولی من فکر می کنم خدا به پرنده ها یا بال دل داده , یا بال ظاهر ! سطحی نگاه نمیکنم , اما ...
خب باشه , چون داداش بزرگه این , اصلا هرچی شما بگین !

خیال پرواز به نظر من عین پروازه
داستان طوطی و بازرگان یادته !؟
.................
شما بزرگوارید

سهبا دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:52 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

خیال پرواز , ,عین پرواز
خیال دریا , عین دریا
خیال سفر , عین سفر ؟

یعنی با خیال هم میشه زندگی کرد داداش مهرداد ؟

واقعیت های تلخ ، خیالو شیرین تر میکنن
چون ما در خیال خودمون قادر به کنترل تمام متغیر ها هستیم و به بهترین نحو پازل و ساختار خیالمونو میچینیم اما همه ی دنیای حقیقی در کنترل ما نیست و اتفاقات غیر منتظره ، از دلچسبی اون کم میکنه.
البته آجی این نظر منه.

سهبا دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:04 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

خیال تا جایی خوبه که واقعیت زندگی رو تحت تاثیر منفی خودش قرار نده ! که به خاطر یه خیال غرق یک قطره نشیم و زندگی رو به سرابی تبدیل نکنیم ! خیال تا جایی خوبه که بهمون بال پرواز بده تا بتونیم لحظه هامون رو قشنگتر کنیم و گذر تلخی شون رو ساده تر !
البته داداش این هم نظر منه !

به نظرتون احترام میذارم
البته عقل حکم میکنه که نیم نگاهی به واقعیت ها داشته باشیم

سهبا دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:12 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

فکر نمیکنم حرفامون با هم تفاوتی داشته باشه داداش ها !

آره شاید

مریم سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:03 ب.ظ

آسمان دل
باغ دل
مگه دلی هم مونده که بخواد آسمون یا باغ داشته باشه؟؟؟
سلام داداش مهردادی

سلام مهردانه
مگه چی شده چرا اینقدر ناامید شدی!?

مریم چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:59 ب.ظ

هیچی داداش
ناامید فقط شیطانه... منو ناامیدی؟ استغفرللا
فقط کمی بی دل شدم... یعنی دلمو جایی یا شاید پیش کسی جا گذاشتم...
دونه های انار دلم مونده توو کاسۀ دل یکی شاید
البته شاید
خدا کنه به جای نمک شکر و گلاب بزنه بهش
در ضمن اونقدرا هم پولدار نیستم که باغ و آسمون داشته باشم

باز رفتی پیش هلینا هوایی شدی !
بیدل چه تخلص زیبایی
حالا کاش اناره ترش نباشه کاسه ی طرفو سوراخ کنه اونوقت براحتی دونه های انار میریزه و کاسه ی دل او سهم شیرین اناری دیگر میشه !
رسم دنیا اینه دیگه !!
باغ و آسمون اگه داشتی که کسی رو تحویل نمی گرفتی

مسعود دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:41 ق.ظ http://lookforayda.blogsky.com

دوست داشتم شعر ولی از اون بیشتر عنوانشو

عنوانها اولین کلماتی هستن که بلافاصله آخر شعر ها به ذهنم میرسه و منم بدون هیچ دستکاری درجشون میکنم حالا خوب یا بد! بعضی وقتا هم ارتباط موضوعی با شعر ندارن اما چون تصادفی با ذهنم درگیر شدن سعی میکنم صحنه ی تصادف رو به هم نزنم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد