دادمهر(۱۶)

سکوتی محبوس 

 

طالعی منحوس ! 

 

شعرهایم خاکستر ، 

 

جشن تولد ققنوس.!! 

 

    (مهرداد)

نظرات 18 + ارسال نظر
ANNA شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:00 ب.ظ http://lapeste.blogksy.com

زیبا ترین جهان را
تــو ساخته ای ،
اینجا در دلـم....

خیال بر سرم پر میکشد !
سرخ پوست نیستم
اما به بهانه رقص آتش و پایکوبی با تو ،
پرواز را در خاطرم میکشم.!!

مریم شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

خوب شد دیدمت
آرزوی چشمانم برآورده شد
ای انتظار مانده بر پلک های پنجره!
سلام مهردادی!
کجایی تو آخه؟
شبت بخیر و خوشی

سلام مریم عزیز
سپاسگزارم ازت مهربون...

سهبا یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:14 ق.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

پرنده درد ، ققنوسی ست جاودانه در قاموس زندگی انسان ....

سلام برادر .

پس به همین دلیل است که زمزمه ی هر دردی جرقه ایست برای شعله ور شدن کوهی از درد ها و آغاز سمفونی از ناله ها ی سوزناک ....
زنده ایم تا درد بکشیم !!
سلام خواهرم...~

آرام یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:02 ق.ظ http://www.khialebehesht.blogfa.com

شعرتو رو برام ترجمه می کنی؟

ققنوس مرغیست بی نهایت زیبا و خوش آواز ،و با منقاری که 360 سوراخ داردبر فراز کوه بلندی در مقابل باد نشسته و آوازی خوش سر می دهد و مرغان بسیار جذب شده و شکار میکند او در آخرین لحظات عمر هزار ساله ی خود هیزم بسیار جمع کرده و با بال زدن بسیار ، آتشی از بال زدن او جهیده و هیزم ها آتش گرفته ومیسوزد و ققنوس جوان از خاکستر ایجاد شده ، پدید آید که فاقد جفت میباشد.
سلام آرام عزیز
با اوصافی که از ققنوس نمودم دوست دارم ارتباطش را با شعرم از دیدگاه هنری و زیبای تو بدونم...

مهستی یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:38 ب.ظ http://mz991.blogsky.com


زخم ها چون شعرهای شاعرند
زخم هایم در هوایت دیدنی ست...
....................
برایم آتشی مهیا کن
تا ققنوس وار بمیرم...

سلام مهرداد خان .
بسیار زیبا بوده .

بازدر این قبر دم از مرگ میزنی !؟
برای من که زهر را دم نکشیده نوشیدم...!!
<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<

آرام دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ب.ظ http://www.khialebehesht.blogfa.com

خیلی شعرت رو خوندم....
فکر کنم خواستی بگی همیشه چیزای ناخوشایند ودوست نداشتنی مقدمه ای میشن برای تولدی دوباره... همیشه سوختن باعث از نو ساختن میشه...

کاشکی برداشتم درست باشه!
آخه کامنتاتو چک کردم چیزی دستگیرم شه دیدم کسی اشاره ای نکرده به ارتباط اونا با تولد ققنوس

نا امیدم نکنی همسایه
ببین امیدی هست به مغزم؟

فرهاد دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ب.ظ

زیباترین عکس ها در اتاق های تاریک ظاهر می ‏شوند؛
پس هر موقع در قسمتی تاریک از زندگی قرار گرفتی،
بدان که خدا می‏ خواهد تصویری زیبا از تو بسازد.

اینقدر به دنیا تاریک نگاه نکن آقای برادر

سلام عزیز دل
بروی چشم ، سعی میکنم...

فرهاد دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ب.ظ

تمام لحظه های نبودنت را با اینکه نقاش نیستم درد می کشم ، انتظار ندیدنت را با یک ساعت شنی می سنجم ،
یک صحرا گذشته است ...

لحظه هایم از پای افتاده اند !
کسی آبشان ندهد ،
تا این مرده برسد.!!

مذاب ها دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:19 ب.ظ http://mozabha.blogsky.com

سلام مهرداد جان...
شعرهایت که خاکستر شوند
تازه ققنوس آواز میخواند و از هر نت منقارش جزئی از سمفونی عشق ساخته میشود ....
سکوتت اگر چه محبوس اما آزادی نگاهت بر اندام گرم خورشید بشارتی است برای دلبستن به عدالتی آشکاره و روزی طالع ات گره خواهد خورد به همه ی دلبستگی های آفتاب ، به همه ی طلوعش و لبخند به مهر آکنده اش از فراز قله هایی بلند و باشکوه و تو زیر لب خواهی سرود هر آنچه را که از آوازهای ققنوس به ارث برده ایی ....

زیبا نگاشتی مهرداد عزیز ، کختصر اما پر معنا....

سلام سپهر عزیز
ای کاش شعر ها خاکستر شوند و شعوری زاییده شود ورنه بال بال زدن ققنوس آب در هاون کوفتن است ، پرنده های بسیاری محو رنگ و لعاب ونوای خوش ققنوس شده و شکار شدند و عبرتی حاصل نشد شاید به همین دلیل است که ققنوس جوان از میان این ساده لوحان ، جفتی از برای خود نطلبید و ققنوس ماند...
بیا تنها باشیم نظرت چیست... ؟

ANNA دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:22 ب.ظ http://lapeste.blogksy.com

دلم هوای کوچ کرده است..... هوای رفتن....

کجا به این زودی ؟ تشریف داشتین خدمتتون باشیم!

کوروش سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ب.ظ http://www.korosh7042.com/

طالهت هرگز به نعس مباد
شعرهایت
تولد دوباره
ققنوس عشق است
هرودیت دیگر باید
تا ثبت دلنوشته های تو کند

درود بر مهرداد عزیزم
شاد باشی و سلامت

سلام استاد عزیز
سپاس از حضور صمیمیت

سرزمین آفتاب چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 ق.ظ http://sarzamin-aftab.blogsky.com

با چه لذتی شعر های تو و سپهر رو می خونم همیشه
نوشته هاتون یکی از یکی قشنگ تر

انقدر هم قلمهاتون به هم نزدیک و شبیهن که هر وقت متن قشنگی می بینم نمیفهمم کی نوشته و باید برم اسم نویسنده ش رو ببینم

ممنون از شعر قشنگت

سلام مرد آفتابی
ممنونم از لطفت هر چه هست از بودن در کنار دوستان آسمانی چون شماست...
موفق باشی...

فرهاد چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:37 ب.ظ

زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور
و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا کهکشان

کهکشانی باشی...

یاد شهیدان عزیز این مرز و بوم که سینه خیز ره به کهکشان بردند و وجاودان و سربلند ماندند ، گرامی باد
زنده باشی عزیزم

مریم نگار(مامانگار) چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:08 ب.ظ

هر لحظه..لحظه ها باردار تولد اند و زایش...
...و ققنوس زمان چه عاشقانه از خاکستر خود برمیخیزد و پرواز میکند...
...ققنوس وار درد عشق را باید زندگی کرد.....
.. ممنون مهرداد عزیز...زیبا بود...

سلام ماما نگار عزیز
لحظه لحظه ی زندگیتان مولد شادی و موفقیت باد
سپاس از حضورت...

فـرهاد پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:51 ق.ظ

طیب الله انفسکم ، انشاء

پیرو رهنمود های مقام معظم رهبری(مدظله‌العالی) ، شهیدان و ایثارگران تجلی قدرت پروردگار و دست حمایت خداوند از این ملتند. تنها در سایه مجاهدت است که هویت آبرو , استقلال و آزادی هر ملت حفظ می‌شود .

سلام
امیدوارم موفق باشید.

آرام شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:20 ق.ظ http://www.khialebehesht.blogfa.com

سلام به هوای شعرهای آسمونیت اومدم اما...

آسمان ابریست،
پرواز ممنوع!

شب های نقره ای دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:15 ب.ظ http://silvernights.blogsky.com/

عالی بود ...

سپاسگزارم...

فریناز چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:57 ب.ظ

درد اگه عمیق باشه خوبیش به اینه که یه ققنوس متولد میشه...

شاید اون ققنوس یاد بگیره بی درد زندگی کنه
بی غم

امروز کهکشانو به رگبار بستما جناب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد