بسترعشق

خنده های   من   بدون  تو  سرابی    بیش   نیست 

 

گنج   قارون   در   نگاهم  خرده سنگی بیش نیست 

 

همچو      مجنونی    همه     روزم     بدنبال   تو ام 

 

بستر   لیلای   شب   کمتر   ز   مار   و   نیش نیست 

 

آسمان    و   خاک   داند    دین    و    ایمان    منی 

 

بی   نگاهت   مندرس   سجاده ام   را کیش نیست 

 

زخم ها   بر   دل   نشاند  تیشه ی   فرهاد   عشق 

 

رنج  شب را چون  زند  شیرین چشمک، ریش نیست 

 

همنوایی   بهتر   از    بلبل    که    گوید     بهر   گل 

 

خار   اگر   ماهور   خواند   بلبلان را  خویش نیست 

 

چشم    دنیا    پر    زلیلا ها   و    مجنون ها   بود 

 

لیک مجنون تر زبید در عشق ، مهری پیش نیست ... 

 

 

                    (مهرداد)     

نظرات 12 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:31 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

همچو مجنونی همه روزم بدنبال تو ام
بستر لیلای شب کمتر ز مار و نیش نیست
سلام مهردادی!
کلی سئوال دارم داداش
ولی نه میدونم چجوری و نه می دونم از کجا بپرسم

سلام مریم عزیز
سپاس از حضور همیشه پر مهرت...
بروی چشم تا اونجایی که در توانم باشه جواب میدم...

سرزمین آفتاب دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 ب.ظ

سلام
چه غزل زیبایی

بی اغراق بگم امشب خیلی بهم چسبید و خستگیمو از بین برد

مخصوصا این مصراع :

بستر لیلای شب کمتر ز مار و نیش نیست
...
دستت طلا
گل کاشتی برادر
گل کاشتی

سبز و ماندگار باشی

سلام عزیز
نگاه پاک شما همه چیزو زیبا میبینه.
خوشحالم که خوشتون اومد.
پاینده باشید.

مریم نگار سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:49 ق.ظ

زیبا بود و دلنشین مهرداد عزیز...
..آهنگ نگاهتان بر مدار عشق و شور..همواره شنیدنی ست....

خنده های من بدون تو سرابی بیش نیست
گنج قارون در نگاهم خرده سنگی بیش نیست

سلام مریم نگار عزیز...
آرامش را در تمام لحظات زندگی براتون آرزو دارم...

مریم سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:19 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

سلام مهردادی
تروخدا نذار من با کامنتای مسخره ام این پست محشرتو خراب کنم
بذار همونجور که دیشب با صدای بلند برای خودم میخووندمش و بعضی از بیتاشو دوبار دوبار میخووندم الانم فقط با صدای بلند برای خودم بخوونمش
نماز روزه ات قبول داداش گلم

سلام مریم
شرمنده میفرمایید حضور شما در کهکشان باعث افتخاره...
طاعات قبول/التماس دعا

سهبا سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:08 ب.ظ

سلام برادرم . چند باری خواندم این شعر وزین را و راستش ...
استادید در آوردن معنا در پشت کلماتی به ظاهر ساده !
این مصرعش را چند باری تکرار کردم :
خار اگر ماهور خواند , بلبلان را خویش نیست !!!
و این مصرع ذهنم را به سئوال می کشاند :
لیک مجنون تر ز بید در عشق , مهری پیش نیست .... یعنی عشق وقتی در مرحله عالی خود قرار بگیرد , مهری میشود نشسته بر دل و باعث می شود که تو افتادگی پیشه کنی و مهرت , سایه ای بشود بر دل لیلایت ؟!
در زمانه ای که عشق ملعبه کودکان کوچه و بازار است و هر کس به دنبال سرگرمی می گردد از آن , بید مجنون ها چه قصه های پر غصه ای دارند از این حکایت اصیل انسانی ...
زخم ها بر دل نشاند , تیشه ی فرهاد عشق ...

روزگارتان بر مدار عشق باشد همیشه برادر کهکشانی ام .

سلام آبجی
شرمنده میفرماییداین نظر لطف شماست...
تفسیر شما بسیار جامع و کامل بود سپاسگزارم...
آرزوی سعادت و خوشبختی دارم برات...

سهبا سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:08 ب.ظ

می توانم از برادر بخواهم مفهوم این مصرع را از نگاه خود ایشان ؟:
رنج شب را چون زند شیرین چشمک , ریش نیست ...

اگر چه از درد عشق زخم های بسیاری بر دل دارم و روزگارم به تیرگی شب است، اما اگر باالتفاتی کوچک حتی به اندازه چشمک یک ستاره از طرف یار ، رنج شب قابل تحمل شده و زخم ها التیام می یابد...
سلام خواهرم...

مریم سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:57 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

بستر لیلای شب کمتر ز مار و نیش نیست
بخدا هر چی فکر کردم معنی این مصرعشو نفهمیدم
خنگ میزنم دیگه

همچو مجنونی همه روزم بدنبال توام
بستر لیلای شب ، کمتر زمار و نیش نیست !
مجنون وار تمام روز فکرم مشغول توست و بستر شب که برای همه آرامشی لیلایی بهمراه دارد هم برای من که در فکر تو هستم از نیش مار دردناکتر و رنج آورتر است...
سلام
..............
هر چند عادت ندارم با معنی کردن ، افکار و برداشت خودم را به دیگری تحمیل کنم و اینو حق هر خواننده میدونم که به هر طریقی که دوست داره با موضوع ارتباط بر قرار کنه اما چون حالا طرفم مریمه موضوع فرق میکنه

مریم پنج‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:47 ق.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

دست شما درد نکنه


ممنونم مریم...

رابی پنج‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:12 ق.ظ http://rabii.blogsky.com

سلام مهرداد عزیز..
نماز و روزه هات مقبول..
نبودم و عذر.. سر می زنم بیش از این....
اما تو هنوز هم.. بر دل می نویسی.. زیبا...

سلام رابی عزیز
خوشحالم که یه بار دیگه تو رو توی کهکشان میبینم...
طاعات شما هم قبول درگاه حق
دلتون شاد ...

فـــــرهاد شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:51 ب.ظ

با سلام
از این همه زیبایی به حق که زبان سعدی در کام می ماند و شمشیر علی در نیام.

بنده نیز تنها به ذکر مقام معظم رهبری در پاسخ به اشعار زیبا بسنده می کنم ؛
آقا همیشه در دیدار شعار و پس از قرائت اشعاری از این قبیل می فرمایند " طیب الله انفسکم " و چه زیبا و پر مغز است فرمایشات گهربار ایشان.

سلام عزیز
از لطفتون سپاسگزارم اما بنده لایق این همه تعریف نیستم
از حضور پر مهرت ممنونم

ثنائی فر شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:43 ب.ظ

و لیلی چه می گوید ؟
دلی پر درد دارد او نیز

سلام مرد کهکشانی بسیار عالی بود

سلام
ممنونم بزرگوار شما لطف دارید...

بهاره پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:30 ق.ظ http://www.myyass.blogsky.com

به به. کیف کردم. عالیه
و استفاده کردم از معنی هایی که برای دوستان نوشتید

سلام بهاره
خوش حالم که دوباره شما رو توی کهکشان میبینم...
بابت جواب ندادن به کامنتتون توی پست گذر عشق عذر میخوام چون توی اون پست به هیچ کدام از کامنتا جواب ندادم و فقط تایید کردم.
دو قلو های عزیزتو خدا بسلامت حفظ کنه حتما؛ الان ماشاالله خانوم و آقایی شدن برا خودشون ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد