یک بوم و چند هوا !!؟

می خواهم تو را بکشم


به زور ، بلا به دور ، نقاشی کنم بر لوح


روی یک نیمکت عریان از عشق


روی دوش یک باغ بیرنگ و ساده لوح !


بازی نور و رقص شاخه های لرزان ِ کاج


آسمان انگشت به دهان ،


                                     هاج و واج .


عطش نشستن پای قرار ،


                                       چه غریب


نیمکت تشنه را جز به آبکی نوشتن از عشق ،


                                                          می شود داد فریب !؟


کاج ها را ببین در باغ


ایستاده پای عشق ،


                            محکم و قبراق


برگ هاشان به آهنگ خیالی عشق ،


                                             رقصان


بی اعتنا به نیمکت خالی ، لخت و عریان !


تف به عشق ما ، لعنت به این بازی ِ گربه رقصان


خم می کند پشت آدم ِ اشرف را ،


این همه هوا ، این همه نقصان !


 اما کاج ها بیدار ِ بیدار


در آغوش ِ یک بوم  ، یک هوا !!


ایستاده عاشق می شوند ،


                                    مرحبا


تا انتهای قاب ابدیت ،


تا مرز  ِ خود ِ خدا !!!



        (مهرداد)






   

نظرات 40 + ارسال نظر
مهستی یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:23 ب.ظ http://mz991.blogsky.com

سلام .

زیبا بود .

روزتان بخیر و شادی .

زیبا دیدی و زیبا خواندی مثل همیشه...
سلام و خدا قوت...

سهبا یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:59 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

یعنی که چی بازی نور و رقص شاخه های لرزان کاج ؟ این چه معنی داره وقتی منم از سایه نوشتم و بازی نور ؟!

سلام برادر . چه عجبببب !!!!

هارمونی اعجاب انگیز دل ها...
سلام خواهرم...

سهبا یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:01 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

خوش به حال کاجها
که تا انتهای ابدیت خدا
عاشقند و عاشق می مانند !

وای از این آدم اشرف و
آبکی از عشق گفتن و
فریبکاری اش ...


میگما برادر چرا اینقد رعصبانی هستید شما ؟!

جدا" !!!
کامنت شما که توپش بیشتر پر ِ

آرام یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:18 ب.ظ http://www.khialebehesht.blogfa.com

سلام همسایه

تا عشق رو چی معنی کنیم؟

یک بام وچند هوا؟ تعبیر خیلی قشنگیه...

به قول خودت :

نیمکت تشنه را جز به آبکی نوشتن از عشق ،




می شود داد فریب !


یا :

تف به عشق ما ، لعنت به این بازی ِ گربه رقصان




خم می کند پشت آدم ِ اشرف را ،




این همه شرم ، این همه نقصان !



اما هنوز هم کاجی که ایستاده عاشق بمونه تا خود خدا سراغ داری؟

نشونیش رو بده به دل بی ایمانم شاید ایمانم برگشت...

ممنونم مهرداد .دیر پست گذاشتی اما پستت واقعن کهکشانی بود

نه بوی خاک داد نه بوی تعفن زشتی

سلام همسایه عزیز
عشق در معنا و ماهیت مقدسه اما درک اون و به پاش موندن شرطه اعتلای عشقه ...
گشتم نبود ، نگرد نیست...

م ر ی م یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:24 ب.ظ http://saeeeeghe.blogfa.com/

سلام مهرداد گل...

غربت ِ زیبایی در کلام مهرداد عزیز موج میزند !
فضای مه آلودی از عاشقی های به روز...در لا به لای سطرها لمس میشود !
از بعضی لایه ها رایحه ی غریبی به مشام میرسد !
.
.

گاهی دلم می خواد فراموش کنم که چه می گذرد بر روزگار ِ عاشقی !
گاهی دلم می خواهد هرچه رویا وخیال ِ زاییده ی عشق را را زیر انبوهی از خاک ِ دلخوشی هایم دفن کنم !!

غمین بود... اما بسیار خواندنی...
ممنون برادر خوبم...

غریب عین گرد به جا مونده از عشق بر نیمکت یک باغ متروک !!!
.............
سلام مریم زیبا مینویسی به زیبایی و لطافت عشق های دیروز...
سپاس از حضورت.

آرام یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:59 ب.ظ http://www.khialebehesht.blogfa.com

اینجا سرزمین کلمات معکوس است:

جایی که گنج، جنگ می شود

درمان، نامرد می شود

قهقهه، هق هق می شود اما دزد همان دزد است و درد همان درد

آرام یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 05:00 ب.ظ http://www.khialebehesht.blogfa.com

داشتم خانه را مرتب می کردم
که حس کردم
باید همه چیز را در این جهان رها کنم
وبه تو بگویم
که دوستت دارم
.
.
.
من زخمهای بی نظیری به تن دارم اما
تو مهربانترینشان بودی
عمیقترینشان
عزیزترینشان
بعد از تو آدمها
تنها خراشهای کوچکی بودند بر پوستم
که هیچ کدامشان
به پای تو نرسیدند
به قلبم نرسیدند


بعد از تو آدمها
تنها خراشهای کوچکی بودند که تو را از یادم ببرند اما
نبردند
تو بعد از هر زخم تازه ای دوباره باز می گردی
و هر بار
عزیزتر از پیش
هر بار عمیق تر


رویا شاه حسین زاده

خواهم آمد سر هر دیواری ، میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای ، شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت :
چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
راه خواهم رفت
نور خواهم داد
دوست خواهم داشت...

جوجه اردک زشت یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:06 ب.ظ

بیا امشب را
به احترام لومیر
صامت زندگی کنیم
که ماه از پس باران
برای گرفتن مچ مان
از حدقه در آمده است

سلام
خرسندم از توفیق دوباره ام برای زیارت کلمات محسور کننده تان

عصر جدید عشق !
کر کر خنده چرخ دنده های خشک و یخی
و چاپلینی که روز و شب فقط رقصید
نه عاشق شد
ونه خندید ....!!
......................................
سلام بزرگوار

مذاب ها دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:59 ق.ظ http://mozabha.blogsky.com

میان واژه هایت
نقاشی کشیده ایی
با آبرنگ
عشق کشیده ایی
دلتنگ
و اضطراب روزی که نقاشی ات بر گونه های نیمکت عریان از عشق
خیس شود و رنگ عشق شسته شود...
این همه سنگ بیهوده نیستند
روزی بکار دلِ تنگ می آیند
برای روزهای مبادا
وقتیکه نقاشی های آبکی شسته میشوند با آشک های دزدکی
همین سنگ ها را باید به دلِ تنگ زد
تا بیخود دلتنگ نشود
گیرم کاج ها پای بیقراری های همیشگی، قرار گرفته اند
و بامشان یک
و هوایشان یک
اما کاج ها
خدایشان هم یک بود...

سلام مهرداد عزیز....
نگاهت ، نگاه نجیبی است ، حکایت های دل ، حکایت هایی عجیب.... گاهی دل دچار زخم میشود ، زخم های غریب....

سلام سپهر عزیز
شاید نقاشیم برنگ آب باشد و تو که زلالی مثل آب آن را خوب میبینی
تو در تمام این مدت در کنارم روی همون نیمکت نشسته بودی ، کاج ها شاهدند !!
...............
سپاس از حضورت

فرداد دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

و سالها بعد
این تابلو را
در کدامین حراجی مشهور دنیا
می توان خرید و چند؟
سلام مهرداد عزیزم
روز عاشقانه ات بی غروب.
مثل همیشه دعوت به یک سیر و گشت در دل بود...چسبید برادر.سپاس.

سالهاست تصویر تو بر پرده ی چشمان من است
میدانی ورای این کور پرده نشین کیست !؟
کهنه دزدیست که روز و شب ، تو را آرزوست ...
............................
سلام عزیز دل درود بر تو

سمیرا دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:25 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

سلام...اینجا هم ع ها را قرمز می نویسند؟

شکوه رستن اینک،
طلوع فروردین :
گداخت آن همه برف
دمید این همه گل
شکفت این همه رنگ !
زمین به ما آموخت :
ز پیش حادثه باید که پا پس نکشیم
مگر کم از خاکیم !!؟
نفس کشید زمین ، ما چرا نفس نکشیم ؟
..................
سلام چرا که نه !

سرزمین آفتاب دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:54 ب.ظ http://sarzamin-aftab.blogsky.com

کاج را
کج نکشیم

و نخندیم به آن دختر زشت

شاید آن چهره معصوم
حکایت دارد...


کولاک کردی مهرداد عزیز با این شعر نابی که نوشتی
ممنون

شاید آن چهره معصوم
حکایت دارد...
سلام عزیز
سپاس از همراهیت...

ANNA دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:58 ب.ظ

مرسی

ANNA دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:00 ب.ظ

سلام خیلی خسته ام
نبودم را ببخش

سلام آنا
خسته نباشی هر طور راحتی ...

ANNA دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:19 ب.ظ

سلام
خوب باش

مرسی آنا
امیدوارم تو هم خوب و سلامت باشی.

فرهاد سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:01 ق.ظ

تقدیم به برادر خوش ذوق و هنرمند ، به نقل از بهامین ، http://b10411.blogfa.com/؛
از عشق مکن شکوه که جای گله ای نیست
بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست

من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز
بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست

غمدیده ترین عابر این خاک منم من
جز بارش خون چشم مرا مشغله ای نیست

در خانه ام آواز سکوت است ، خدایا
مانند کویری که در آن قافله ای نیست

می خواستم از درد بگوییم ولی افسوس
در دسترس هیچکسی حوصله ای نیست

شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد
هرچند از این ذهن پریشان گله ای نیست

بهامین



سلام فرهاد جان
ممنونم از تو و حسن انتخابت در مورد این غزل زیبا

(مامانگار) چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:52 ق.ظ

...تولدتان مبارک...
..با یک سبد مریمی سفید و معطر...

چندساله شدید مهرداد عزیز؟؟؟!!

سلام و سپاس صمیمانه از شما که به تنهایی مجموعه ی کاملی از گل های بهاری هستید...
۳۹+۱ شمعی که خاموش شد...

سمیرا چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:09 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

تولدتان مبارک کهکشان بی ابر

حضور پر مهر شما ، نوید ظهور رنگین کمانیست که کار قاصدک را در رساندن پیام بهار به آنسوی دالاهو ، آسان میکند از اینکه پرستو را در این راه تنها نگذاشتی سپاسگزارم...

سهبا چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:26 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

برادر کهکشانی ام ، میلادتان پرنور ، سلامت باشید و شادمان . روزگارتان بر مدار شادی و موفقیت بگردد هماره .

ضمنا سهمیه کیک ما را هم نگاه دارید لطفا !

سلام خواهر عزیزم
ممنونم از این همه محبتی که فرمودی انشاالله خداوند توفیق عنایت کنه جبران کنم
اگه خودمم کیک نخورم سهم خواهر محفوظ میمونه...

مریم نگار چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:20 ب.ظ

..40...بهتر از 1+39 است...
...حالا خواهید دید که به بالای قله ای قدم نهاده اید که چشم اندازهای زیبا و گسترده و بی بدیلش ..تا مدتها نگاهتان را خیره .. و به فکر فرو میبردتان...گاه نگاهی به پشت سر و دامنه ای که بالا آمده اید ..و گاه به جلوی رو..که هنوز قله ها برای صعود مانده...
..دمی توقف کنید ...می بینید چه لحظه زیبا و سرشار از لذت فتح و وجدی ست...
پلی ست روبه آرامشی متین و استوار...روبه رها شدن از بسیاری گیر و گره ها که در پشت سر همراه تان بوده..
..سالیان بسیار پربار و اوج آفرینی برایتان آرزو دارم مهرداد عزیز...

شایدجاده عمر من با خیلی های دیگه متفاوت باشه چون تقدیر که طراح اون هست همیشه صعب العبور ترین مسیر ها رو پیش پاهام گذاشت مسیرهایی با شیب های رو به بالا و گاها؛ نفس گیر ومن همیشه ممنون و شکر گزار اون هستم که اگه حالا محکم ایستادم وثابت قدم ادامه میدم همه از برکت و لطفیه که مرحمت کرده خوش حالم که حالا دوستای زیادی دارم که ذهن و روحم متاثر از طرز فکر و رفتار های پسندیده ی اوناست و باعث افتخار که زیر سقف آسمونی نفس میکشم که ستاره های پر فروغی چون شما رو در آغوش داره...
ممنونم ماما نگار عزیزضمنا از اینکه مدتی هست که به دلیل اشکال در سیستم سعادت درج نظر برای پست های ثمین شما رو ندارم شرمنده ام ...
در پناه حق باشید...

آرام چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 05:06 ب.ظ http://www.khialebehesht.blogfa.com

نه اینکه ندونسته باشم تولد مهردادو

اما خواستم رسمو بشکنم وبال بال نزنم واسه اول شدن.هنوز تا تموم شدن روز تولدتون خیلی مونده

مبارک باشه همسایه ورود به پنجمین دهه ی زندگیتون که از فردا شروع میشه

هزار سال نوری عاشقانه و آرام و سالم پایدار باشید تا کهکشانتونم برقرار وشعرهاتون و مهرهایی که در قالب کاسه ی نذری به همسایه ها می رسونید

گفته باشم که حق همسایگی مجازی مون به کنار ، حق آب و گلمونم به کنار ،یه حق دیگه ی دارم که خاص آرامه اونم کارون مشترکه... بجای کیک تولد هر وقت از کنار کارون رد شدید به جای آرام سلام بدین

امروز که تولد توست ستاره های نگاهت بگو ببارند زمین نمیرد از تشنگی...

اگه پرستو تولد بهار رو ندونه ، شاید با چکیدن اشک های گل ِ یخ ، قاصدک زمستونو با بهار اشتباه بگیره ، پرستو ها همیشه اولن حتی اگه به شوق بهار ، یک نفس تموم راه شب سرد زمستون رو پرواز کرده باشنو خسته ی راه باشن...
سپاسگزارم آرام عزیز
لفظ کارون مشترک حس و حال قشنگی رو برام ساخت....

سرزمین آفتاب چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:19 ب.ظ

مهرداد عزیزم
مرد کهکشانی کلمات زیبا و معانی عمیق
تولدت مبارک
به جبران خالی دستانم
غزلی از حضرت حافظ تقدیم روز تولدت می کنم
امید که ببخشی و بپذیری :

گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی
چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی

شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم
ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی

تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی

صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام
چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی؟

گویی بدهم کامت و جانت بستانم
ترسم ندهی کامم و جانم بستانی

چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند
بیمار که دیده ست بدین سخت کمانی

چون اشک بیندازی اش از دیده مردم
آنرا که دمی از نظر خویش برانی

سلام مرد سرزمین مهر آفتاب
شرمنده نفرمایید قربان هر چه هست زاییده همنشینی با دوستان گرانقدری چون شماست
ممنونم بابت تبریک تولتون و این شعر ثمین و زیبا..

ANNA چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:24 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

" دیدم ، خودم دیدم ، پروانه ی قشنگی هی در گلوی من می رقصید... عجیب است من ِ شبکور جهان را چه قشنگ می بینم! "

جهان مدیون چشمان توست لحظه ای مهر دیدگان تو نظر بازی میکند!

فائزه پنج‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:51 ق.ظ http://www.nahavandnew.blogfa.com

سلام دوست خوب نو آشنادیدم همه جا سخن از میلاد شماست با یک بغل آلاله قرمز آمدم که درخانه خودتان تبریکی گفته باشم
خوشحالم که در سالروزتان اینجا آمدم

صدایی می شنوم اکنون !
چشم دست می شوید از انتظار
و گوش ها بزنگ خیالی ،که انگار صدای پای توست!!
.............................
سلام فائزه بانو
ممنونم بابت تبریک زیباتون خوش حالم که اینجایید.

م ر ی م پنج‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:05 ق.ظ http://saeeeeghe.blogfa.com/

تولدت مبارک مهرداد عزیز...
امیدوارم...تولد بهترین ها ... از آن ِ وجود ِ سرشار از مهر شما باشد...
.
.

سلام م ر ی م عزیز
حضور در کنار شما باعث افتخارِ بابت تبریکتون متشکرم مهربان...

فرداد پنج‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

بابا انقدر به خاطر تولدت بندری زدیم که کمر درد گرفتیم...کجایی تو آخه برادر؟
سلام به روی ماهت مهرداد عزیزم
این روز خجسته مبارک و به حق که متولد بهاری....
خدا عمر باعزت و طولانی بهت بده و سایه ات بر سر خانواده محترمت مستدام.
یا حق

سلام فرداد عزیزم
شرمنده ،بلا بدور انشاالله دشمنات کمردرد بگیرن
بابت زحمتی که کشیدی ممنونم برادر امید که عمری باقی باشه جبران کنم...

فریناز پنج‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:05 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

همه جا می گن تولده شماستا
سلام
راست می گن؟

یعنی شما از کهکشان ها بالاخره به زمین اومدین؟

الله اکبر

تولـــــــــــــــــــــــــــــــدتون سراسر تبریک و شادباش باد مرد کهکشانی
و ببخشید که نت نبودم تا زودتر تبریک بگم

همه هم میگن که تو از بهترین ها هستی
سلام فریناز عزیز
ما که نمک گیر زمین بودیم و هستیم شما چون نظری بلند دارید منو بالا میدیدید...
ممنونم از تبریک با ارزشتون

فائزه جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:04 ق.ظ http://www.nahavandnew.blogfa.com

من اینجا کامنت گذاشتمتولدتونو تبریک گفتم
هوووم نیستش
اشکال نداره دوباره میگم
تولدتوووووووووووووووووووووووووون هزاران بار مباااااااااااااااااااارک
هرجا رفتم سخن از میلاد شما بود گفتم بیام و رسما تبریک بگم

سلام فائزه
سپاسگزارم دوست عزیز...
بازم بیا...

شب های نقره ای جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:41 ب.ظ http://silvernights.blogsky.com/

سلام
مثل اینکه دیر رسیدم
ولی تولدتون رو تبریک می گم
امیدوارم سلامت و پاینده و دلشاد باشید
چقدر هم این شعر زیبا بود ...
بی نهایت زیبا
ایستاده عاشق می شوند
تا انتهای قاب ابدیت
تا مرز خود خدا
وای خدای من
چقدر وفاداری رو قشنگ نوشتید
تصویر کردید و من چقدر این شعرتون رو دوست دارم !
عالی بود
عالی
عالی

در آغوش یک بوم ، یک هوا ... حرف هایی داشت از جنس صداقت و عشق واقعی این شعر ... این شعر رو خیلی دوست دارم
خیلی

باز هم تولدتون مبارک

سلام
زیبا میخوانی دوست من
ممنونم عزیز

شهرزاد جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:39 ب.ظ

سلام مهرداد نازنین
شما چقدر متواضع هستید . اجازه هست ، من هم بیام اینجا و نوشته هاتونو بخونم ؟؟
امیدوارم عمری طولانی همراه با سعادت و سلامتی داشته باشید

سلام بانوی قصه های شیرین
شما لطف دارید باعث افتخار حضور پر مهر شما...

ثنائی فر شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:21 ب.ظ

و همان نیمکت اکنون خالی روزی و روزگاری همراه بود در عشق ورزیدن ها و به خود می بالید این محرم بودن را

سلام و درود بر مرد کهکشانی
تولدتان مبارک
برقرار باشید و پایدار

سپاس از حضور پر مهر و پیام تبریکتان
پیوسته شاد زی...سلام...

م ر ی م شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:58 ب.ظ

ای آسمان ! باور مکن ، کاین پیکر محزون منم


من نیستم ! من نیستم !


رفت عمر من ، از دست من


این عمر مست و پست من


یک عمر با بخت بدش بگریستم ، بگریستم


لیک عمر پای اندر گلم


باری نپرسید از دلم


من چیستم ؟ من کیستم ؟


کارو



سلام مهرداد عزیز....

بخوان به نام گل سرخ ، در صحاری شب ،
که باغ ها همه بیدار و بارور گردند.
بخوان و دوباره بخوان ، تا کبوتران سپید
به آشیانه خونین دوباره برگردند.

سلام م ر ی م گرامی ....

مهستی شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:29 ب.ظ http://mz991.blogsky.com

سلام

تولد کهکشانی ات مبارک .

امید که زندگی برایت روزهای خوبی را رقم بزنه .

سلام مهستی عزیز
سپاسگزارم بابت تبریک و دعای خیرت.امید که زندگی شما هم هماره بر رکاب سمند خوشبختی باشه...

مریم شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:44 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

سلام مهردادی!!! خوبی داداشی؟
دیر دیر رسیدم
اونم کی؟ مریم؟ اونم چی؟ من که عاشق تبریک تولدم و جشنش
اونم برای داداش کهکشانی
ببخش مهردادی!!! من کادوی تولدتو غیبی بهت دادم
چجوری؟ ئه ئه چرا اینجوری نگاه می کنی؟
خو رفته بودم مشهد اگه فهمیده باشی؟!! اونجا برای شما و گل پسرت دعا کردم و برای دل مهربون خودت؛
مهرداد کهکشانی!بهترین مهرداد دنیا!!! تولدت هزاران هزار بار مبارک
ایشالله هزار ساله بشی

سلام مریم
ممنونم بابت تبریکت حقا که یکی از بهترین کادو ها رو تو دادی.
زیارت قبول انشاالله...

فائزه یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:12 ق.ظ http://www.nahavandnew.blogfa.com

ببخشید که من اینجا گریه زاری راه انداختمآخه بار اول فکر کردم کامنتم تایید نشدهبهر حال خوشحالم از آشنایی با دوست جدیدم

سلام فائزه
کامنت هیچ کس اینجا بدون تایید نمیمونه
ممنونم که هستی و سر میزنی..
منم میام حتما"

فریناز دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:30 ب.ظ

سلام بر کهکشانی رادمهر عزیز

کجایید جناب؟!

نکنه با تولدتون دوباره برگشتید به کهکشان ها

سلام
مرسی بابت حضورتون

مهستی دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:55 ب.ظ http://mz991.blogsky.com

دردهایم در حنجره ام سنگینی می کرد
یک بغض آشنا و همیشگی
بالای کوه رفتم
تا دردهایم را فریاد کنم
هر چه تلاش کردم
صدایم در نیامد
نمی دانم
دردهایم را باور کردم
یا دیگر
فریاد هم
چاره ی دردم نبود

................

سلام . دلم گرفته بود . اومدم یه سلامی عرض کنم و برم .. .

سلام
بابت شعر قشنکتون ممنونم
موفق باشی

فرداد پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:22 ق.ظ

سلام مهرداد عزیزم
میگم برادر وقتش نشده تا از اون آبشار های کهکشانیت جرعه بنوشیم؟
هرچند که چرچه بخوانیمشان بازم کم است.
حق یارت

سلام کا
بابت حضور ممنونم

م ر ی م پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:16 ب.ظ http://saeeeeghe.blogfa.com/

سلام مهرداد....

زندگى همرنگ چشمانت شکوفا مى شود

زیر باران نگاهت سبز و زیبا مى شود

.
.
عرض ادب بود و ابراز دلتنگی...
منتظر نوشته اتان هستم...

ممنونم مربم

ر ف ی ق شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 04:45 ب.ظ

هر چند که دیر ...
سالگرد ِ هویدا شدن مرز ِ دل و چشمت از شهر افق و
سالروز شکفتن گل ِ سرخ ِ خنده هایت مبارک
سلام مهردادجان
به بزرگی ات ببخش

سلام بزرگوار
سپاسگزارم حضور شما جان تازهای به ادم میده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد