داد مهر (7)

ارتعاش ِ  صدای تو !


رقص گونه های لرزان ،


کویر ِ تار ِ دل !!


شکستن ِ بغض ِ بی صدای باران . !!!

****************************************

خراش ِ  دل ،


از زخمه ی ساز تو بود ،


         بنواز


تا عاشقانه درد دل کنیم ، هر دو بسوزیم !


(مهرداد)



نظرات 25 + ارسال نظر
مامانگار شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:45 ق.ظ

...هر دو عاشقانه درددل کنیم...بسوزیم...تو از زخمه سازت...و من از زخم دلم...
...خیلی خوب..و سوزناک بود مهرداد عزیز...
...باز هم بنواز که سوز و ساز دو یار جدانشدنی اند دوست کهکشانی...

باز آیکه چون برگ خزانم رخ زردیست
با یاد تو دمساز دل من ، دم سردیست
گررو به تو آورده ام از روی نیاز است
ور درد سری می دهمت از سر دردیست.
ممنونم از حضورتون.
در پناه حق باشید.

آرام شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:23 ق.ظ http://www.khialebehesht.blogfa.com

با دستای عاشقت
بنواز تارهای تنهایی منو
بنواز وخلاصم کن از هرچه سکوت



سلام
تو کهکشانت از اون راههای شیری معروف هم هست؟

آخه عشق همیشه توش از اون راهها هست

سلام آرام
راه شیری هست ، دل شیر نیست از برای گذر. راه عشق راه سختی ها و دشواری هاست .
ممنونم از شعر زیبات .

آرام شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:24 ق.ظ http://www.khialebehesht.blogfa.com

زخم نه
زخمه بزن
ساز دلم کوک شود

چقدر دلم تنگ شده بود واسه کهکشانت !!

زخمه بر ساز زدی از ته دل
قطره اشکی ز دل سنگ چکید
به خیال ِ خوش ِ من شبنم بود
ای دریغا دل دیوار تپید...
(مهرداد)
ممنونم دوست عزیز مدتی سخت گرفتار بودم .
در پنا ه حق آرام باشی.

سایه شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:02 ب.ظ http://shadowplay.blogsky.com/

بزن زخمه بر این ساز ...

تا هر دو بسوزیم !

سلام سایه
ممنونم از حضورت .

کیارش شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:20 ب.ظ http://miraas.blogsky.com

بغض بی صدای باران ؟؟؟؟



اما

در شهر قلب و رویاهای من
بغض باران با نرم ترین و زیباترین صدا می شکند
می شکند اما نمی برد. التیام میدهد و مرهم می گذارد
شهر خیال شمارا نمی دانم. شاید آنقدر صداهای خوب دارید یا شاید باران آنقدر دلش گرفته که حتی بغضش را هم بی صدا باز می کند...

مردم شهر من به سکوت عادت دارند ،بغض باران در اینجا به بهانه ای ، بی صدا می ترکد دل کویری این شهر محتاج ترنم باران است .
فکر کنم شهر هامون خیلی با هم متفاوتند درسته ؟
ممنونم از حضورت .

Anna شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:34 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

سلام
گل کاشتی

سلام آنا ممنونم
واقعا؛ راست میگی !؟

مریم شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:32 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogfa.com

لرزش نگاه تو
رقص اشک بر روی گونه هایم
دشت سرسبز چشمانت
شکفتن گل لبخند بروی چشمهامان!!!
*******************************
خراش دل...
بنواز
تا عاشقانه درد دل کنیم ، هر دو بسوزیم !
هر دو بسوزیم
هر دو بسوزیم
هر دو بسوزیم
سلام مهرداد عزیز!
احساست سرشار از عشق و بی نظیر است
چقدر زیبا نگاشته ای!



سلام مریم خوشحالم که آمدی و خوشحالتر بخاطر شکفتن گل لبخند بروی چشمان عزیزان..
ممنونم عزیز ، احساس شما قابل تحسین است ، در پناه حق باشید .

مهستی شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:25 ب.ظ http://www.mz991.blogsky.com

و امروز
من با سوز زندگی ام
سازهای مانده ام را کوک می کنم .
این صدای درد هایم
حتما فاش خواهد بود
می دانم .

سلام مهرداد عزیز

بسیار زیبا بود .
جدا از نوشته هایت به وجد می آیم .
هر چند غمگین اما ماهرانه ست .

ممنونم از شما برادر .

سلام دوست عزیز
ایکاش میشد افسار درد هایمان را بدست ساز ها می دادیم ، تا با نواختن ،
آنها را به آسمان میسپردیم و سبک میشدیم ، کاش میشد !!!
پاییزتان در تسلط عشق و غمهایت چون برگ درختان پاییزی ریزان.شاد زی.

Anna شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:56 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

تقصیر من نیست که خواهش هایم فرسوده اند٬

رویاهایم متلاشی شده اند٬

و فرداهایم کال میرویند٬

تقصیر توست که مرا باور کرده ای

و هنوز نمی دانی سایه ها آدم نیستند...

سایه ها میدانند که چه تابستانیست
سایه هایی بی لک ،
گوشه ای روشن و پاک
کودکان احساس ! جای بازی اینجاست .
زندگی خالی نیست :
مهربانی هست ، سیب هست ،ایمان هست .
آری
تا شقایق هست ، زندگی باید کرد .

Anna شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:58 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

نفس که می کشم
چیزی جز بوی خیانت
به مشامم نمیرسد

چراااااااا ؟؟؟؟

فـــــــــرهاد یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:35 ق.ظ

با سلام ؛
احتراماً خواهشمند است هر از گاهی هم اشعاری با ورژن پایین (کومودور 64) بنویسید تا ما هم متوجه منظور شما بشویم ، والله مردیم از بس که نفهمیدیم و خودمون رو زدیم به اون راه که فهمیدیم ...
به فکر ما شش کلاسه ها هم باشید. باتشکر--

سلام عزیزم
برداشت تمام عزیزان از نوشته ها وشعرها برایم محترم و ارزشمند است ، هر متن وشعری به تعداد مخاطبانش میتواند معنا داشته باشد.
شوکول ِ بابا شکست نفسی نکن هر کی که ندونه من خوب میدونم که تو از درک بالایی برخورداری !!

فــــــــرهاد یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:45 ق.ظ

***
پس حضرتعالی هم از اون دسته بزرگوارانی هستید که معتقدند ، به تعداد آدمها روی زمین ، راه رسیدن به خدا وجود داره دل انگیز ؟

حااااااالا.!!!

آنا یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:35 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

سلام
چه چرایی نوشتی اون بالا در پاسخ من !


و اینکه هر چی نیه می نویسه مخصوصا اگه با گریه باشه
حقیقته

سلام
فقط خدا بخیر بگذرونه !
سلام منو به نیه برسون .
چرااااا از اون چراهایی هست که نمیتونه فقط یه جواب کوتاه داشته باشه .

سهبا یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:26 ب.ظ

کویر تار دل ؟!
باور ندارم برادر ... دل شما سبزترین درختان مهربانی را دارد و زیباترین گلهای نگاه را !
ارتعاش صدایش ، آنقدر تکرار می شود در آسمان دلتان که هر روز را بارانی کند و هر ذره را ، چراغانی ... و آنوقت چه زیبا می شود تکثیر نور و رنگ و صدا در لحظات باران .... زیباترین نوای سازهای هستی هم نمی رسند به این معجون آفرینش ....
ممنون برادرم . عاشقانه هایتان محشرند ....

در این پاییز برگریزان و این دل کویری که کم لطفی باران ، معنای فصول را ظالمانه ازذهنش ربوده است ، خودم را غرق ترین صیاددر نشیب ترین خیال سینوسی ِ این دنیا میبینم که عاجزانه از روح آسمان طلب باران میکند و پاسخی نمی شنود .
سلام خواهرم ، سپاس از بودنتان . پیشا پیش عیدتان مبارک باد .

دانیال یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:13 ب.ظ http://www.danyal.ir

صدای خالص اکسیر میدهد این ارتعاش ...

صدایی می شنوم اکنون
چشم دست می شوید از انتظار !
وگوش ها به زنگ ی خیالی ،
که انگار ، صدای پای توست!!!
.....................................
خوشحالم که صدای پایت را شنیدم.

کوروش یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 05:58 ب.ظ http://www.korosh7042.com/

درود بر مهرداد مهربان

امید که هیچگاه تنگ بلورینت به هیج تلنگری حتی خش هم نیفتد

سپاس از مهرت عزیز

سلام دوست عزیز
از دعای زیبات ممنونم . شعر ماهی تنگ بلورت بد جوری به دلم نشست جدا؛ زیبا بود .
سپاس از حضورت عزیز

Anna یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

بیا هم منو بخون هم شعرای تو نظرات رو و نظر بده
عیدت هم مبارک

سلام آنا حتما" میام.
ممنونم .

bardia دوشنبه 16 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:40 ب.ظ http://nasleman.javanblog.com

درود دوست عزیز. من تازه وبلاگ نویسی رو شروع کردم. بیا تا با هم تبادل لینک کنیم. اگه منو لینک کردی،بهم خبر بده تا من هم تو رو لینک کنم. مرسی
نام وبلاگ من: درد دل های نسل من

سلام دوست گرامی امید که در این راه موفق باشی ، به وبت حتما" سر میزنم.

Anna سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:20 ق.ظ http://lapeste.blogsky.com

قطار راحت را بگیر و برو .....

نه کوه توان ریزش دارد نه ریز علی پیراهن اضافه....

. هیچ چیز مثل سابق نیست .........

هنوز های های ریزعلی به گوش میرسد،
او همچنان به عشق همان هایی فریاد میکشد ،
که حالا عشق را نمی فهمند !
*********
ممنونم آنا زیبا بود.

Anna سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:21 ق.ظ http://lapeste.blogsky.com

دادمهر قشنگ می نویسی درست
شعر می نویسیم تایید می کنی درست
اما این درسته که مهرداد رو نبینیم در طاعون ؟

میشه بیشتر بودن در طاعون رو توضیح بدی ؟
من که بیشترین آمار حضور رو دارم!

Anna سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:25 ق.ظ http://lapeste.blogsky.com

به اندازهـ ی باورهای هر کســـی ،با او حرفــــ ــ ـ بزن


بیشتــــر که بگویی تـــ ــ ـو را احمـــــق فرض خواهـــــد کرد !


به همینـــــــــ سادگــــ ــ ـی...!!



تو که همه چیز رو گفتی من چه بگم!
به همین کوتاهی...!!

فــــرهاد سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:04 ق.ظ

ای عشق نو رسیده ام غم من از سخن گذشته
به کوی دیگری برو که عاشقی از من گذشته

یادم نیار آن، بگذشته های تلخ جوانی
آتش بگیرد ، کاتش گرفتم در زندگانی

ره بگشا غم ، که غریبی سر به گریبان میگذرد
همچو غباری خانه بدوشی رو به بیابان میگذرد

یادم نیار آن، بگذشته های تلخ جوانی
آتش بگیرید ، کاتش گرفتم در زندگانی

دیگر در این دیوانگان دیوانه ای چون من نبینی
اما دریغا دیگر این قلب مرا روشن نبینی

ای عشق سرکش از من گذشته دیوانه بازی
دریای دردم ، ای کوه اتش با من نسازی

ره بگشا غم ، که غریبی سر به گریبان میگذرد
همچو غباری خانه بدوشی رو به بیابان میگذرد

ای عشق سرکش از من گذشته دیوانه بازی
دریای دردم ، ای کوه اتش با من نسازی

عماد رام

سلام جیگر
عشق بازیتو عشقه . زیبا واژه ها در خدمت عشق برقص در میاری ، بزنم اون ساز بندری رو !!
ک ی ف ما چی شد؟؟؟!!! اردر من که عرضه نداره ،میخوای بدم از جای دیگه صادر بشه!!!

Anna سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:34 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

مرسی .

Anna چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

سلام
خیلی شعرای قشنگی بود
سپاس

ممنونم آنا قابل تو رو نداشت .

فرداد چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:04 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

یاد قدیما و جاده شمال و ضبط کاستی با صدای بلند به خیر:
بزن تار که امشب
باز دلم از دنیا گرفته
بزن تار و بزن تار
بزن تا بخونم
با تو آواز بی خریدار
بزن تار و بزن تار......
سلام مهرداد گلم
گل کاشتی

سلام فرداد عزیز
بابا ای ولله از کجا فهمیدی من به این ترانه علاقه دارم ، ازت ممنونم عزیز .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد