دالان عشق

دلربا گرچه در این دنیاهمه محتاج یکدیگر شدیم 

 

مبتلای یکدگر در خلوت وپنهان شدیم 

 

نیک میدانیم ما در شادی و شیون همه 

 

لازم وملزوم یکدیگر در این پیکر شدیم 

 

این  همه   سودا   کنار  و  سوزش  سرما   سوا 

 

عاشقی میهمان دل ها گشت و خاکستر شدیم 

 

عشق آمد بر سر این سفره وبرکت فزون 

 

از قدوم نازنینش صاحب دولت شدیم 

 

عشق را پنهان چرا؟ با شوق بر طبلش زدیم 

 

زان گوارا مستی اش، با مثل خود یارش شدیم 

 

سالها دل در مسیر زندگی ره مینمود 

 

با طلوع عاشقی شیدای بد راهش شدیم 

 

گر ز رندان اندرین دوران بپرسند حال ما 

 

از حسادت دیده گان بندند، که دیوانه شدیم 

 

حضرتا شکرت سزاوار است این مخلوق را 

 

رمز را رؤیت نمودی، وارد دالان شدیم 

 

هست هر دم نیتم جان را فدای عشق کنم 

 

ما به قصد بندگی وارد به این محضر شدیم 

 

گر چه در بازی عشق مشهور دورانیم ولی 

 

حسرتا حکم است ما را، تارک دنیا شدیم 

 

(مهرداد)

نظرات 9 + ارسال نظر
مذاب ها دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:52 ب.ظ http://mozabha.blogsky.com

این همه سودا کنار و سوزش سرما سوا
عاشقی میهمان دل ها گشت و خاکستر شدیم



هست هر دم نیتم جان را فدای عشق کنم
ما به قصد بندگی وارد به این محضر شدیم


سلام مهرداد عزیز.....
چه زیبا نیت ها را سروده ایی و ایکاش همه ما انسانها چنین نیت ها و دیدگاه هایی داشتیم.
سپاس مهرداد جان.

فریناز دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:36 ب.ظ

خوبیه شعراتون اینه که آدمو مسخ می کنه

دلم نمی خواد اصلا از اینجا برم

هی می خونمش

سلام دوست عزیز
شعرهای ما قابل شما رو نداره، شما تا هر زمان که دوست دارید
میتونید میهمان کهکشان باشید. ممنون از مهرت.....

کوروش سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:14 ق.ظ http://korosh7042.blogsky.com/

سلام مهرداد عزیز

چقدر جنگی کردی عزیز

عاشقانه ها را به توصیفی چنین نشستن ، خودش هنر است.
اگر دیگران در عاشقانه کردن جنگ توفیق نداشتند . تو در جنگی کردن عاشقانه ها موفق شدی

ممنونم عزیز کمی مزاح بود و سپاس گذار مهربانی ات نازنین من

درود بر استاد گرامی
از راهنمایی که فرمودید بسیار ممنونم وحقیقتا خوشحال شدم
حتما در کار های آینده رعایت میکنم، بازهم ما را مورد لطفت
قرار بده عزیز برقرار باشی......

الهه سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:33 ق.ظ http://zanygirl.blogsky.com

آفریییییین...
به قول فریناز شعراتون آدم و مسخ می کنه...!
خیلی قشنگ بود....

الهه عزیز
شعر های من قابل تو ودیگر دوستان رو نداره
راستی روزت را تبریک عرض میکنم.

سایه سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:24 ب.ظ http://shadowplay.blogsky.com/

ممنونم مهرداد جان


نیک می دانیم ما در شادی و شیون همه
لازم و ملزوم یکدیگر در این پیکر شدیم ...

زیبا است ...

سلام دوست عزیز
شما لطف دارین، از حضورتون ممنونم...

الهه سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:59 ب.ظ http://zanygirl.blogsky.com

یه دنیا تشکر از لطفتون....

سلام دوست عزیز
الهه خانوم از اینکه همیشه به ما سر میزنید ممنونم....

فرداد چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:02 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام مهرداد جان
ما به قصد بندگی وارد به این محضر شدیم ...
خدا خودش کمکمون بکنه تا بندگی ها قبول محضرش باشه.

انشاالله که همینطوره، راستی دستت زینت بخش اون گله شده بود
کی روی ماهتو ببینیم عزیز؟

فرداد شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:51 ق.ظ

چشم شما کجا و روی ما کجا؟
انشالله قسمتم باشه...

آرام یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ب.ظ http://www.khialebehesht.blogfa.com

از یاد نبر که از یاد نبردمت!
از یاد نبر که تمام این سالها،
با هر زنگ ِ نا به هنگام تلفن از جا پریدم،
گوشی را برداشتم
و به جا صدای تو،
صدای همسایه ای،
دوستی،
دشمنی را شنیدم!
از یاد نبر که همیشه،
بعد از شنیدن ش آهنگ ِ «جان مریم»
در اتاق من باران بارید!
از یاد نبر که - با تمام این احوای-
همیشه اشتیاق تکرار ترانه ها با من بودى
همیشه این من بودم
که برای پرسشی ساده پا پیش می گذاشتم!
همیشه حنجره من
هواخواه ِ خواندن آواز آرزوها بود!
همیشه این چشم بی قرار...

- یک نفر صدای آن ضبط لکردار را کم کند!?

یغما گلرویی

سلام دوست عزیز
زیبا بود وخواندنی...
از حضورتون ممنونم ،
صدای همسایه ای ،دوستی ، وشاید تو که ره گم کرده باشی....

مانا باشی....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد