از تمرد تا تکامل

                                                 (  بنام خدا )

هیچ مخلوقی منفور و مطرود خالق خود نیست . کودکی که به مراد آزمودن دندان خود  ، سینه ی مادر این مشک جوشان حیات را می آزارد هرگز از محبت بی شاعبه ی مادری محروم نمی گردد همچنان که چشم آسمان به طمع آفتاب پر نگردد حتی اگر هرم آن درشکل قطرات باران برجبین او ، تصویر شرم را در ذهن عاشقانش  متبلور کند.  

در دامان پر مهر حق انسان آفریده شدهر چند که فرشته ای عبدالرحمن نشان هم بود که بر سبیل آفرینش  بر  او تقدم  داشت  و  در مقام عبادت و ثنای الهی سبقه ای  طویل  و کرداری  بس جمیل داشت و هر دو دو نزد آن کریم از کرامت برخوردار. تا آن جا که ابراز علاقه ی بسیار توهمی بس گران بر عبدالرحمن ایجاد نمود و بر امر خالق مبنی بر سجده بر آدم تمرد نمود و فرصت های متنوع و منتهی برگردن نهادن را مغتنم نشمرد که به وهم خود نسزاست که  آتش ساخته ای تن به ذلت تازه رسیده ای دهد. زبان بر تهدید گشود و دل به تزویر نمود تا به تبع کین خود ، نفس آدمیان را به کمین نشیند و کم ارزش بهایی  را آنقدر عزیز نمود که آدمی ، دمی لذت را به کوهی از آه خرید و به هبوطی ناخواسته از بیکران دریای الهی به گل نشاند وسرنوشت او را به دوری حزن انگیزی از خالق رقم زد و ندانست که خود اولین طعمه ی صفت درونی خود گردید ، که همانا منیت خود پرورش داده اش بود .  اگر آدمی را وسوسه ای در کمین نبود و عریان از تهدید ، هیجگاه جهدی در ملبس نمودن خود به تهذیب نفس و سلاح ایمان نمی کرد و به قصد قرب الهی بر هیچ راهی قدم نمیگذاشت و متوقع میماند و صفت اشرف مخلوقات را که میبایست در گذر از فراز و نشیب ها ، دل نبستن به وسوسه ها وریاضت ها  بر او مزین می گشت ، چون گردن آویزی خالی از نگین لیاقت و سرافرازی حمل میکرد . همانا دام های شیاطینند که آدمیان را از آدم نمایان غربال مینماید و در عوض حضور همین آدمیست که   عبد الرحمن را از آن فرشته ای که تمام وجود خود را  صرف رهبانیت و عبادت محض نموده بود و بهانه و فرصتی برای بروز خلاقیت خود نداشت ، به یکی از موءثر ترین عناصرماءموریت الهی در خصوص تعیین عیار بندگان روی زمین و ابزاری کوشا در جهت آزمون های متنوع حق قرار داد . وجود تضادها ارزش هر فعل خیر و شری را هویدا مینماید لذا اگر کل  دنیا بر شر محض و یا خیر محض  بود ، بیهودگی بر وجودمان حادث میگشت و خداجویی که همانا تلاش در جهت کمال مطلوب بود فراموش میشد. تدبیر الهی در طرح این  برنامه این بود که انسان در عین آزادی و اختیار، به ناشناخته ها دست یافته و مسیر را در جهت رسیدن به کمال ، در مقابله با ترفند های شیطان و موانع موجود ، هموار نماید ...

 

دوستان عزیزم از اینکه وقت گذاشته و خواندید سپاسگزارم... (مهرداد) 

 

بخوانید قلم دوستان عزیز را :

سمیه , سایه , زهرا , ماه سلطان , امپراتور بهار , فرداد , سپهر ,  سهبا  , رفیق , کیارش , میکائیل .

 

نظرات 19 + ارسال نظر
نرجس شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:06 ق.ظ

سلام . هنوز نخوندم . فعلا تشکرم رود اشته باشین تا بعد . مرسی برادرم .

سلام خواهر
ممنونم از زحمتی که کشیدی ، حضورت موجب دلگرمیست .

فرداد شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

عجب دنیای خنک و یخی میشه دنیای بی وسوسه...
سلام مهرداد عزیزم
ممنون از این آدم شناسیت...
هفته ات پر از برکت.

سلام فرداد عزیز
واقعا؛" باوروجود تضادها هستند که شکل زندگی را متفاوت کرده و آدمی را به آینده امیدوار میکند .
ممنونم ازت عزیزم.

ر ف ی ق شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:17 ق.ظ http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

انسان ی زندانیِ تردید
زندانی ِ گناه و پشیمانی
زندانی ِ سخنان بی صدا و بی معنا
زندانی ِ تنهایی و خیال های خویش
زندانی ِ الفت ِ جسم و جان
آیا شایسته ی سجده بود و اشرف مخلوقات !!
چقدر زیبا گفتید که وسوسه باید باشد تا تهذیب نفس و سلاح ایمان حاصل آید
اما ابنا بشر را چه شده که اکثرا حزب شیطانند
سلام بر مرد کهکشانی
مهردادعزیز

انسان آفریده شد در یک حباب و ایمن از هر گزند و آسیب از هر کید و فریب ، ودر بیرون از این سنگر صیادی به کمین و از سوی خالق ملزم به تمکین ، دایم بازدم سرد خود رابر حباب دمید و بر لوح آن سیبها به قلم تزویرکشید تا آنسان که آدمی را سست عنصر بدید و
او را بر سبیل آن بد ثمر کشید ، آسمان پرده درید و زمین دامن کشید و قصه آغاز شد و غصه ها مدید .
سلام رفیق عزیز
ممنونم از حضور و نظر زیبات

مریم شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:02 ق.ظ http://najvaye-tanhai.blogfa.com

حالا اینجا یه سئوال پیش میاد اونم اینه که آیا شده با خودمون تو خلوتمون با خدا به این مسئله فکر کنیم که خدا بخاطر ما یکی از عزیزترین ملائک درگاهشو از خودش طرد کرده و اما ما برای خدا چیکار کردیم در برابر این عمل؟
سلام بر مهرداد عزیز
این متن به حدی زیبا و قابل تفکر بود که ناخودآگاه باعث طرح این سئوال تو ذهن من شد
ممنونم عزیز مهربان

سلام مریم عزیز
تا حالا شده برای اجرا وتحقق برنامه هات مجبور بشی از بعضی از دوست داشتنها و ارزشات چشم پوشی کنی ؟
انسان و شیطان هر دو مشمول برنامهی دقیق و حساب شده ی خداوند قرار گرفتند و ما از زاویه های ضعیفی از نتایج آن اطلاع داریم ...
و اما ما ، خدای مهربون ما رو با عشق آفرید و بی نیاز از ما هست.
انشاالله قانع شده باشی
ممنونم از ت عزیز

کیارش شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:38 ق.ظ

سلام
هفته ات خوش
چه زیبا نوشتی : « همانا دام های شیاطینند که آدمیان را از آدم نمایان غربال مینماید »
تا شب نباشد روز معنایی ندارد
و تا دامی بر سر راه نباشد مرد تن پرور را نمی شود از مرد رهرو تمیز داد

درود کهکشانیه عزیز

سلام دوست عزیز
دقیقا" وجود تضادها هستند که اعمالمون به انتخاب های عقلانی منجر میشوند.
ممنونم از حضورت دوست من.

دختر مردابی شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:40 ب.ظ http://www.mianboribedaria.blogsky.com

سلام مهرداد عزیز
هر چند قلم قدرتمند شما برای نگاشتن چنین متنی را ندارم اما با شما هم باورم
رانده شدن آدم از بهشت و آمدنش به مهلکه امتحان و انتخاب برای پیدا کردن مسیری در جهت کمال مشیت الهی بود و به حق هیچ مخلوقی منفور و مطرود خالق خود نخواهد بود...
در میان نگاه های متفاوت دوستان به این موضوع متن شما هم به لحاظ نوع نوشتار و هم از نظر نوع نگاهتان متمایز بود

سلام دختر مردابی
اختیار دارید استادید شما
از اینکه در مور این موضوع هم عقیده بودیم ، خوشحالم.
خونه ی دلت به مهر عشق تابان.

ANNA شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:48 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

و فلسفه می خوانیم

سلام
وحالا که خواندی نظرت چه بود !؟

آرام شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:21 ب.ظ http://www.khialebehesht.blogfa.com

مگه ما که اشرف مخلوقات بودیم تمرد نکردیم
حق شناس بودیم؟

آدم بودیم؟

قدر اونهمه سجده ی فرشته ها رو دونستیم؟
مگه الان الطافش رو میبینیم؟

شیطان بودن مگه فقط به رانده شدنه؟!

مگه ما مقرب موندیم؟
موندیم مهرداد؟
فرق ما با شیطان لعین رجیم چیه؟

ببخشید همسایه
ما منظورم آدمها
اولش خودم...
همون شیطان که سجده نکرده همش تو جلد وپوستمونه
از انسانیت دورمون کرده
از همون فرشته های سجده کننده دورمون کرده
از خدایی که مقام اشرف مخلوقات روبه همون داده دورمون کرده
همون شیطان به سادگی هرچه تمام

تو خوب نوشتی .خیلی خوب .قلم محکمی داری اما کاش به جای گیر دادن به شیطون یه کمی فقط یه کمی ام به انسان نبودن آدمها بپردازیم

انسان و شیطان هر دو مشمول یک برنامه ی دقیق و حساب شده از سوی خداوند قرار گرفتند » چون هر دو با عشق آفریده شدند ، حالا اگه ما از نتایج این برنامه کم اطلاعیم ، امر عجیبی نیست ولی قطعا" برنامه های خداوند بی نقصند و به نتایج مثبتی منتج خواهند شد.
سلام آرام ممنونم از حضورو نظرت امیدوارم تا حدی قانع شده باشی.

نرجس شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:06 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلامی دوباره . شباهت نگاه شما دو برادر شگفت انگیز است . هرچند در قالب واژگانی متفاوت و در سبکی متفاوت و همین تفاوت ها و شباهت هاست که برای من جالب است تا بدانم به قول اردک بزرگوار , چقدر روحهای ما در مدارهایی مشابه می گردد !
دوسویه بودن ذات آدمی , همان عنصریست که او را متمایز از همه آفریدگان دیگر می کند و همان است که او را , اختیار می بخشد تا به کدام سو متمایل شود ! که شر را برگزیند یا خیر را ؟ که سیاهی را بخواهد یا نور را ؟ که شب را دوست تر بدارد , یا روز را ...
و کاش همه ما نزدیک شویم به اصل خود , که روح خداوندگار است و پاکی نهادمان ...
ممنونم برادر از حضورتان و از زیبایی اندیشه تان . سپاسگزار بودنتان هستم همیشه .و البته قدردان مهربانی های بی نهایتتان .

انسان آفریده شد در یک حباب و ایمن از هر گزند و آسیب از هر کید و فریب ، ودر بیرون از این سنگر صیادی به کمین و از سوی خالق ملزم به تمکین ، دایم بازدم سرد خود رابر حباب دمید و بر لوح آن سیبها به قلم تزویرکشید تا آنسان که آدمی را سست عنصر بدید و
او را بر سبیل آن بد ثمر کشید ، آسمان پرده درید و زمین دامن کشید و قصه آغاز شد و غصه ها مدید .
سلام خواهرم...

سایه شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ب.ظ http://shadowplay.blogsky.com/

خوندن شما کمی سخته ! کاشکی ساده تر می نوشتید ولی کلیت همانی است که همه می دانیم ولی این سوال در ذهنم هست همیشه که این فرصتی که به شیطان داده شد برای او بود و یا برای من !؟ و چگونه از دام وسوسه اش فرار کنیم ؟!

وقت گذاشتید نوشتید پس باید بیشتر خوند یه بار کافی نیست پس بازم میام ...

سلام
خداوند فرصت را به همه داده تا با تجهیز خود به سلاح اراده » تهدیدها را خنثی کنیم.
سپاسگزارم.

داداش محمد یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:02 ق.ظ http://www.sayehsarezendedi.blogfa.com

سلام
خوبین شما
منتظر حضور گرمتون در کلبه جدیدم هستم[قلب][قلب]

سلام محمد عزیز
ممنونم از تو حتما" خدمت میرسم

فریناز یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:11 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

خیلی سنگین بود

همون که به سپهر عزیز هم گفتم
شی... نبودا دنیا بی مزه میشد

سلام فریناز

با نظرت موافقم.

مذاب ها یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:55 ق.ظ

هیچ مخلوقی منفور و مطرود خالق خود نیست...

اگر آدمی را وسوسه ای در کمین نبود و عریان از تهدید ، هیجگاه جهدی در ملبس نمودن خود به تهذیب نفس و سلاح ایمان نمی کرد و به قصد قرب الهی بر هیچ راهی قدم نمیگذاشت و متوقع میماند و صفت اشرف مخلوقات را که میبایست در گذر از فراز و نشیب ها ، دل نبستن به وسوسه ها وریاضت ها بر او مزین می گشت ، چون گردن آویزی خالی از نگین لیاقت و سرافرازی حمل میکرد

تدبیر الهی در طرح این برنامه این بود که انسان در عین آزادی و اختیار، به ناشناخته ها دست یافته و مسیر را در جهت رسیدن به کمال ، در مقابله با ترفند های شیطان و موانع موجود ، هموار نماید ...

سلام مهرداد عزیز....
هر خط نوشته ات آکنده از تاملی عمیق بر خلقت است چه خوب است که با تامل مینویسی و نگاه ظریفی داری بر آفرینش، هیچ مخلوقی منفور و مطرود خالق خود نیست...
در بعضی از کامنت های دوستان برای نوشته ی شما دوست عزیز خواندم که اظهار داشته اند نفهمیده اند که شما چه نوشته اید !! در صورتی که نوشته ی شما بسیار روشن است و خط بخط نوشته تان قابل فهم ...
خوشحالم که هستید و از پرتو های ذهن پر فروغ شما بهر مند میشوم ...
موفق و مانا باشی مهرداد عزیز.

سلام سپهر عزیز
دوستان همگی قطعا" ارز درک بالایی برخوردارند و صد البته شما برادر عزیزم که سرآمدید ، اهمیت موضوع مورد بحث ، طولانی کردن متن را توجیح میکند و سزاوار است موضوع رااز زوایای مختلف و حقیقی مورد بررسی قراردهیم، به نظر بنده در چنین بحث های مقدسی که ریشه در کتاب آسمانی قرآن عزیز دارند و به کرارچهار چوب موضوع بصورت محکم بیان شده است ، شاید شایسته نباشد در مقام بحث و سبقه در زیبا نویسی محض با شخصیتهای کلیدی آن با ابتکارهای سلیقه ای و تصنعی بازی کنیم و یا خیالپردازیهای کودکانه هر معلولی را در دنیا علت پیداش و نیت اصلی خالق بدانیم ، هر چند آن معلول از قداست بالایی هم برخوردار باشد . کاش بیشتر نگاه قلم ها یمان در موضوع های اینچنینی واقع گرا تر بود.
از شما و همه ی دوستان عذرخواهی کرده و سپاسگزارم...

آنا یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:41 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

هیچ مخلوقی منفور و مطرود خالق خود نیست



خدا عشق مطلق است
نظرم با این جمله مسائد است

سلام آنا...
همیشه دوست دارم نظر تو رو هم بدونم چون متفاوت بدنیا نگاه میکنی و اینو من دوست دارم ...

آنا یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:41 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

راستی سلام مهرداد
خوبی ؟

ممنونم آنا جان از اینکه احوالپرس هستی.
خدا رو شکر خوبم.

دانیـالــ یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:34 ب.ظ http://d.blogsky.com

زر آفرین بر این نگاه که میکنی عالمی را بیدار

سلام دانیال عزیز
شرمنده برادر مدتی خدمت نرسیده و از مطالب زیبایت محروم بودم ، درگیر کاری مشترک با دوستان بودم و اقرار میکنم که جای شما در این بحث واقعا" خالی بود...
درپناه حق باشی دوست من.

مریم یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogfa.com

باز سلام مهردادی!
ببخش بخدا قصد مزاحمت تو وب قشنگت ندارم اما سئوال برام پیش میاد که بازم میام اگه اون برنامه ی حساب شده ای که گفتی پس اختیار چی میشه اینجا دیگه باید یه فرقی بین انسان و شیطان باشه دیگه یا حالا بقیه ی فرشته ها که اونم اختیار بهش میگن برنامه ی حساب شده برای فرشته ها و سایر موجودات آره اما به نظر من انسان داری اختیاره که خودش انتخاب کنه که خودش بره جلو که خودش هدایت کنه و هدایت بشه نمی دونم این فقط نظر منه امیدوارم باعث کدورت خاطر دل مهربونت نشده باشم
منو ببخش عزیز مهربان

سلام مریم
قطعا"سواد من هم در مورد این موضوع محدوده ،به نظر حقیر انسان به واسطه ی نعمت عقل ، از موهبت اختیار برخوردار است تا با تامل در اعمال خود ، در انتخاب راه خیر یا شر مختار باشداین در حالیست که خداوند واقف است به اعمال ما واززوایای نهان و آشکار ما آگاه است...
از اینکه موضوع را مجدانه پیگیری میکنی سپاسگزارم مهربان...

آرام جمعه 23 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:17 ب.ظ

قانع نشدم

اما به باورت احترام میذارم

دیگه فکر نکنم از دستم کاری بر بیاد
ممنونم...

مرد خدا جمعه 29 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 03:05 ق.ظ

قلم آنقدر سنگین است
که نیاز نیازمند را،به پیش نیاز وا میدارد
وچه سنگین است،عطف بماسبق!
که اکنون حال است و دیروز...

سلام عزیز
شکسته نفسی نفرمایید قربان شما استاد ما هستید
حضور شما مایه مباهات ماست .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد