بچه های پاییزی

لحظه ی مرگ عشق ! 

 

و شکوفه ی نگاه های معصومانه ای که در تشییع یک پیوند 

 

سلاخی و پر پر شد!! 

 

آن وقت که مهر و ماه دست از آغوش هم برداشتند، 

 

هر کسی به راهی رفت. 

 

یکی راه شب گرفت و شبگیر شد ، 

 

آن یکی آتش بیار روز گشت ! 

 

یکی شهرزاد قصه گوی شب مهتاب ، 

 

دیگری آفتاب عالمتاب!! 

 

وسهم ستاره گانِ بی نوا ، از این فراق 

 

هر لحظه عذاب 

 

قطره قطره ، آب و آب !!! 

 

(مهرداد) 

 

پی نوشت: انسانها برای زندگی خود میجنگند ولی برخی متاسفانه چون به آن میرسند نابودش  

میکنند .حاصل زندگی مشترک به لطف خدا کودکانی هستند که خود خواسته پا به عرصه زندگی نگذاشته بلکه مسبب اصلی آنها مائیم لذا گاها" بدلیل عدم گذشت از سوی برخی والدین و در نهایت طلاق و جدایی ، آنها در معرض بزرگترین آسیبهای روانی و اجتماعی قرار گرفته و سرنوشت آنها دگرگون میشود.  

پس کوشش کنیم همواره سردی زمستان را به امید بارور شدن شکوفه های زندگیمان تحمل نموده و با صبوری در برخورد با خرده تقصیرها ی قابل گذشت آنها را به باد پائیزی نسپاریم،  

شما مخاطبین ارجمند نظرتان در این باره چیست ؟  

 

نظرات 14 + ارسال نظر
دانیال یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:44 ب.ظ http://d.blogsky.com

خورشید تکه از لبخند توست کهکشان ...
برقرار باشی

سلام دوست عزیز
خیر مقدم عرض میکنم.
لبخند میهمان دایمی لبانتان باشد.مانا باشید.

سهبا دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

عشقی اگر باشد ، مرگی نخواهد بود .... راه عشق را به خطارفته اند...
بر این باورم حتی به امید رسیدن به زندگی ای بهتر ، به این باور که راه زندگی یکبار در اختیار ماست برای پیموده شدن و اینکه ما باید خود زندگی کنیم و زندگی خود را فدای دیگران ( حتی بچه ها ) ننماییم ، اشتباهی ست بزرگ . چرا که اگر ذره ای وجدان همراه ما باشد ، باید بدانیم سایه سنگین مظلومیت فرزندان ، حتی در صورت برقراری زندگی ای عاشقانه و خوب - که بعید می نماید - آنقدر بر سر زندگی ها خواهد افتاد ، که امکان زندگی ای آسوده و آرام را خواهد گرفت .
پس من هم چون شما می گویم ، باید سردی زمستان را به امید شکوفایی شکوفه های زندگی به بهار پیوند بزنیم و این ابتدا با تغییر نگاه و تغییر باور خودمان صورت خواهد گرفت . زندگی را هرگونه ببینی ، همانگونه با تو کنار خواهد آمد .
زمستانش ببینی ، زمستان خواهد شد ! بهار اگر بنگری ، بهارگونه می شود .... تنها باید نگرشت را تغییر دهی .

سلام آقا مهرداد عزیز . روزتان بخیر . ممنون از شعر و نوشتار زیبایتان .

سلام خواهرم
گذشت از خورده تقصیر هایی که عمدتا سهویند به خاطر عشق وبه خاطر شکوفه ها، تا شادی ولبخندشان همیشگی باشد.
روزتون خوش ،روزگارتون بهاری باد.

مذاب ها دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:18 ب.ظ http://mozabha.blogsky.com

وقتیکه بهار عشق به شکوفه مینشیند ، چه ناسپاسی بزرگیست شکوفه ها را قربانی غرور کردن و به پائیز سپردن ، شکوفه ها عطر زندگی را در فضای بودن و نفس کشیدن می پراکنند و چقدر بیرحمانه برخی از ما انسانها چنین فضای عطراگینی را از عطر لبخند وشادمانی و سرزندگی شکوفه ها عقیم میکنیم و اندوه و نا امیدی را بر شاخساران زندگی نقاشی میکنیم....
ایکاش در برابر هر باد هرزگردی به آسانی برگ و گلبرگهای زندگی را دچار پائیز نمیکردیم و لحظه ایی به حرمت نعمت بزرگ بهار تأمل میکردیم و از جدایی ها صرف نظر میکردیم....

مهرداد عزیز زیبا نوشتی و در این اشفته احوال زندگی های سست که جوامع بشری و کانون گرم خانواده را تهدیدی جدی میکند چه بجا طرح کردی چنین موضوعی را برای لحظه ایی تامل و بفکر شکوفه ها و شکفتن هایشان بودن.
سپاس مهرداد عزیز.

سلام سپهر مهربانم
با اندکی تامل وگذشت واینکه بدانیم تصمیمات خودخواهانه ی ما
چه طبعات شومی برای باغچه ی زندگیمان به همراه دارد ، زمستان را تحمل کرده و بهار زندگی را با هیچ فصلی عوض نمیکنیم.
ممنونم از حضورت برادر .

فرداد دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:23 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام مهرداد جان
اولا شعرت نابه....به خدا که انگار یک فیلم اساطیری رو می دیدم....
عجب تصور بی نظیری داری تو مهرداد عزیز...
بعدشم....راستش من هم سرمای زمستان رو دوست دارم و هم غنچه ها رو....هرکدوم دیگری رو نوید می دن....راستش باد پاییزم که با خودش برگهای خوشرنگ شده رو میاره هم دوست دارم ...میمونه گرمای تابستان که اگر آدم همیشه با دوست خلوت داشته باشه تو همه فصلها گرما رو با خودش داره.....یعنی سرمای زمستان هم گرمه...
دمت گرم و سرت خوش باد.

سلام فرداد جان
فصل ها همه طبق فرمایش جنابعالی خوبند اما بدو ن تعارف بهار چیز دیگریه و اگه با نوای قلندر شما توام بشه بیداد میکنه.
شاد باشی.

فریناز سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

سلام مهرداد عزیز

چه زیبا به تصویر کشیده بودید مرگ عشق را و پرپر شدن ستارگان بینوا را....

احسنت به این دستان و قلب زیبا و پر مهر

احسنــــــــــــت دوست خوبم

تا جایی که میشه باید گذشت و قناعت رو پیشه ی زندگی کرد...
البته قبل از اون انتخابت باید درست باشه!
عشقی که واقعی باشه مرگی نخواهد داشت که منجر به مرگ ستارگان گردد!!!


واقعا عالی بود خیلی خوشم اومد از این پستتون

سلام فریناز
مرگ عشق برای اون دسته از آدماست که قدر عشق رو نمی دونن.
از لطفتون ممنونم دوست عزیز.

مامانگار سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:40 ب.ظ

...سلام مهردادعزیز..
...این تعهد مهر و ماه ..و تولد ستارگانش !!...وقتی بر مداری پایدار است..که در کهکشان زندگی ..عشق تنها نیروی جاذب و حافظ مان باشد !!...
...ممنون

سلام دوست عزیز
البته اگر قدر عشق دانسته شود ، وبه تعهدات پایبند باشیم در اینصورت
بهار زندگی همیشه خرم بوده وهرگز رنگ پاییزی بخود نمی گیرد.
با حضورتون سرفرازم نمودید،ممنونم...

الهه چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:29 ب.ظ http://zanygirl.blogsky.com

سلام....خیلی زیبا بود....

یکی راه شب گرفت و شبگیر شد ،

آن یکی آتش بیار روز گشت !

عاشق این جمله شدم ...
منم اپم با چندتا جمله از آقای رستمی....

ممنون دوست من حتما سر میزنم.

farhad شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:50 ق.ظ

salam , jaleb bod va nazareh man ham +
mana bashi

مرسی

رابی شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:16 ب.ظ http://rabii.blogsky.com

شهرزاد نشسته کنار حوض بی ماهی...
پاهایش را آهسته به هم می زند و مهتاب را قلقلک می دهد
ستاره ها انگار سریعتر چشمک می زنند... یا شاید، دیگر نمی زنند...
چشمانشان باز باز.. خیره ی آفتابِ نیامده اند...
سحر از راه می رسد
شهرزاد در انتظار شنونده های مشتاق، آرام می گیرد...
پاهایش این بار اما....
چهره ی مهر را مخدوش می کنند...

مشتاق ترین شنونده های قصه های شهرزاد شاید همان ستاره های بی نوا باشند که در تشییع پیوند ماه ومهر،مویه کنانند ودیگر چشمک
نمیزنند.
ممنون از حضورت.

کوروش یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:01 ق.ظ http://korosh7042.blogsky.com/

انگاه که پیوند دو درخت نامانوس است و نا مالوف
انتظاری جز نازائی
یا پرپرشدن شکوفه ها
ونارسی میوه ها نیست حاصلش

زیبا و پراحساس

شاد باشی مهرداد عزیز

سلام کوروش عزیز
از حضورت ممنونم دوست گرامی

بهاره یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ق.ظ http://www.myyass.blogsky.com

سلام
اول از همه بهتون بگم که تا امروز بهترین دوستای من پرسپولیسی بودن.
باهاتون صد در صد موافقم چون خودم هم از بچه های پاییز بودم.

سلام دوست عزیز
خیر مقدم عرض میکنم بحث سرخابی شوخی بود ولی در مورد پاییزی بودنتون وهمه ی بچه های پاییزی میتونم همینو بگم که گناهتون گردن اونایی که عشقو به سخره میگیرن و خودشون رو از لبخند ستارگان آسمون زندگیشون محروم میکنن ،دوست عزیز با سعی وتلاش یه زندگی
بهاری بساز خدا بزرگه تو میتونی.

دانیال یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:23 ب.ظ http://d.blogsky.com

صاحبخانه به روز نمیفرمایند ؟!

سلام دانیال عزیز
مشغول خواندن نظرات روی پست جدیدتون بودم البته با اجازه خدا صبری عنایت بفرماید اول به شما بعدش به ما با این افکار خشکه افراطی بعضی از دوستان ،دوستی که از آن صحنه ی ساختگی انگلیسی ها گفته بود وقتی تماشا کرد گناهبار نشد که حالا شما را شماتت میکند.
باز هم خداوند صبر عنایت کند.

فرهاد یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:52 ب.ظ

مهرداد جان بگو که از پرسپولیسی های تیر هستی و خودت هم به عنوان بازیکن دستی تو آتیش فوتبال داری ُ تا کی این همه کوتاهی به خود می کنی ؟ تا کی شکسته نفسی.

فرهاد جون بی خیال بابا

nima شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:21 ب.ظ

terekondi[:S027

مرسی عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد